Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
English
Persian
to knock up
فرسوده شدن ازپادرامدن
Other Matches
to give in
ازپادرامدن
peter
ازپادرامدن
to extend oneself
خودرازیادخسته کردن ازپادرامدن
to knock under
تن دردادن اقراربزمین خوردگی کردن ازپادرامدن
rusty
فرسوده
old
فرسوده
older
فرسوده
forspent
فرسوده
timeworn
فرسوده
erose
فرسوده
forworn
فرسوده
attrited
فرسوده
effete
فرسوده
doting
فرسوده
oldest
فرسوده
outwear
فرسوده شدن
care worn
فرسوده ازغم
forwearied
خسته فرسوده
wear
فرسوده شدن
worn to a frazzle
فرسوده ساییده
fraying
چیز فرسوده
obsolete
فرسوده متروک
irk
فرسوده شدن
wears
فرسوده شدن
irking
فرسوده شدن
irks
فرسوده شدن
fray
فرسوده شدن
frayed
فرسوده شدن
frays
فرسوده شدن
irked
فرسوده شدن
seaworn
فرسوده در اثر دریا
peneplane
فرسوده کردن زمین
peneplain
فرسوده کردن زمین
wear out
کهنه و فرسوده شدن
dobbin
یابوی صحرائی یا فرسوده
back out
کهنه و فرسوده شدن
beaten
چکش خورده فرسوده
gruel
تنبیه فرسوده کردن
wear off
فرسوده و از بین رفته شدن
pilefered shipment
کالای فرسوده حراج شده
weatherworn
فرسوده در اثر باد و باران وهوا
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
pileferable
اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
Urban tissue sites
سایت های بافت فرسوده شهری
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
property disposition
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com