Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (1 milliseconds)
English	Persian
bioerosion	فرسودگی زیستی
Other Matches
abrasion	فرسودگی
triteness	فرسودگی
erosion-corrosion	فرسودگی
corrosion	فرسودگی
exhaustion	فرسودگی
frazzle	فرسودگی
haggardness	فرسودگی
fatigues	فرسودگی
hagardness	فرسودگی
fatigued	فرسودگی
erosion	فرسودگی
fatigue	فرسودگی
dezincification	فرسودگی بخشی
erosion corrosion	خوردگی- فرسودگی
fatigue of material	فرسودگی مواد
wear and tear	فرسودگی و سائیدگی
waer and tear	فرسودگی و سائیدگی
surface deterioration	فرسودگی رویی
fatigues	خستگی فرسودگی
abrasions	سائیدگی فرسودگی
fatigued	خستگی فرسودگی
fatigue	خستگی فرسودگی
wear and tear	فرسودگی عادی
intrinsic fatigue strength	استحکام فرسودگی ذاتی
torsional fatigue strength	استحکام فرسودگی پیچشی
fair wear and tear	خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
organic	زیستی
subsistence	زیستی
biological	زیستی
biologically	زیستی
biosocial	زیستی- اجتماعی
biostimulant	محرک زیستی
biotic succession	پیاپی زیستی
biostimulant	انگیزای زیستی
biotic element	عنصر زیستی
biotic succession	تواتر زیستی
biotonus	تونوس زیستی
biotype	سنخ زیستی
existence load	بار زیستی
biological clock	ساعت زیستی
life science	دانش زیستی
life science	علوم زیستی
life sciences	دانش زیستی
life sciences	علوم زیستی
biorhythm	چرخه زیستی
biophysical	زیستی- فیزیکی
biological pollution	الودگی زیستی
biological monitoring	فرابینی زیستی
biological magnification	بزرگنمایی زیستی
biological extinction	نابودی زیستی
biological extinction	انقراض زیستی
biological correlation	همبستگی زیستی
biological agent	عامل زیستی
biogeography	جغرافیای زیستی
biogenesis	پدیدایی زیستی
biofeedback	پس خوراند زیستی
biofacies	رخساره زیستی
bioerosion	فرسایش زیستی
biocinosis	مجتمع زیستی
biological potential	توان زیستی
biological sciences	علوم زیستی
biochemical	زیستی- شیمیایی
biosystem	نظام زیستی
biological treatment	تسویه زیستی
biological system	سازگان زیستی
biologism	زیستی نگری
biological system	نظام زیستی
bioluminescence	لومینانس زیستی
biological shield	سپر زیستی
biological shield	حفاظ زیستی
biosystem	سازگان زیستی
bioclimatology	اقلیم شناسی زیستی
bionics	علم فرایندای زیستی
biogeochemistry	زمین شیمی زیستی
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
existence load	بار اقلام زیستی
biological classification	رده بندی زیستی
bioinorganic chemistry	شیمی معدنی زیستی
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee	پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
bolshevism	مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com