English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
cherub فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubim فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubs فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
Other Matches
constellatory وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
seraph فرشتگان سرافین
seraphim فرشتگان سرافین
angeology مبحث فرشتگان
seraphs فرشتگان سرافین
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
heavenly hierarchy پایه بندی فرشتگان
seraphic وابسته به فرشتگان سرافین
hiearchic وابسته به دستگاه فرشتگان
luminaries جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
luminary جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
alate بالدار
winged بالدار
on the wing بالدار
pegasus اسب بالدار
pegasi اسب بالدار
petasus کلاه بالدار
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
white magic جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
flying gurnard نوعی ماهی بالدار
pterodactyloid شبیه سوسماران بالدار
pterodactylous شبیه سوسماران بالدار
wing بالدار کردن پردارکردن
eros صورت کودک بالدار
pegasus اسب بالدار ذوالجناح
winging بالدار کردن پردارکردن
basilisk اژدهای افسانهای بالدار سوسمارامریکایی
wyvern اژدهای افسانهای بالدار دوپا
amorino [تصویر یا تندیس پسر بچه بالدار]
caduceus [عصای بلند بالدار با دو مار بزرگ در اطرافش]
pterodactyl راستهای ازسوسماران بالدار عهدژوراسیک سفلی تا عهدمسوزوئیک
pterodactyls راستهای ازسوسماران بالدار عهدژوراسیک سفلی تا عهدمسوزوئیک
fairy [peris] طرح انسان های بالدار، فرشته یا پری [در فرش]
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
celestial اسمانی
olympiad اسمانی
skyey اسمانی
spheric اسمانی
skiey اسمانی
sky blue اسمانی
supernal اسمانی
heaven born اسمانی
heavenliness اسمانی
empyreal اسمانی
heavenly اسمانی
etherean اسمانی
celestrial bodies اجرام اسمانی
rhenish wine شراب اسمانی
angelic or ical فرشته خو اسمانی
d. insiration الهام اسمانی
sky wave امواج اسمانی
celectial poles قطبهای اسمانی
celeste ابی اسمانی
celestial equator استوای اسمانی
supramundane اسمانی علوی
celestial machine مکانیک اسمانی
celestrial body جسم اسمانی
bolide سنگ اسمانی
bolid سنگ اسمانی
manna مائده اسمانی
heavenly bodies اجرام اسمانی
meteoroid سنگ اسمانی
aerolite or lith سنگ اسمانی
heavenly body جسم اسمانی
ethereal لطف اسمانی
meteorite سنگهای اسمانی
meteorites سنگهای اسمانی
meteorites سنگ اسمانی
poles of the universe قطبهای اسمانی
meteorite سنگ اسمانی
meteorite or rolite سنگ اسمانی شخانه
meteorites سنگ اسمانی اسمانسنگ
celestial meridian نصف النهار اسمانی
fireball سنگ اسمانی بزرگ
fireballs سنگ اسمانی بزرگ
empyrean کره اتش اسمانی
heaven born خدایی اسمانی نژاد
meteorite سنگ اسمانی اسمانسنگ
meteor تیر شهاب سنگ اسمانی
meteors تیر شهاب سنگ اسمانی
celestrial body جسم سماوی جرم اسمانی
micrometeorite سنگ اسمانی خیلی ریز
heavenly body جرم اسمانی جسم سماوی
scripture تورات وانجیل کتاب اسمانی
schematism تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
scriptures تورات وانجیل کتاب اسمانی
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
planetesimal اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
asteroid سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
gloriole تاج اسمانی که نصیب نفس کشندگان میشود
precipitation نزولات اسمانی مانند برف تگرگ و غیره
asteroids سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
dosimeter وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
erastianism سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
etherealize اسمانی کردن تصفیه کردن
in human shape بصورت یا
as <conj.> <prep.> بصورت
carbonation بصورت کربنات
orderly <adv.> بصورت منظم
aright <adv.> بصورت صحیح
correctly <adv.> بصورت صحیح
tidily <adv.> بصورت منظم
neatly <adv.> بصورت منظم
manually بصورت دستی
toothily بصورت مضرس
compendiously <adv.> بصورت اجمالی
curtly <adv.> بصورت اجمالی
inadvertently <adv.> بصورت غلط
by accident <adv.> بصورت غلط
autonomously بصورت خودگردان
as a result of a mistake <adv.> بصورت غلط
in a topic form بصورت عنوان
by a mistake <adv.> بصورت غلط
in the f. بصورت جسمانی
by mistake <adv.> بصورت غلط
in his own similitude بصورت خودش
in outward show بصورت فاهر
integrally بصورت عددصحیح
duly <adv.> بصورت منظم
wrongly <adv.> بصورت غلط
particulate بصورت ذره
phonily <adv.> بصورت غلط
incorrectly <adv.> بصورت غلط
faultily <adv.> بصورت غلط
falsely <adv.> بصورت غلط
wrongly <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بصورت اشتباه
falsely <adv.> بصورت اشتباه
on consignment بصورت امانی
simoltaneously بصورت همزبان
rightfully <adv.> بصورت صحیح
orderly <adv.> بصورت مرتب
tidily <adv.> بصورت مرتب
neatly <adv.> بصورت مرتب
duly <adv.> بصورت مرتب
tidily <adv.> بصورت صحیح
neatly <adv.> بصورت صحیح
rightly <adv.> بصورت صحیح
duly <adv.> بصورت صحیح
justly <adv.> بصورت صحیح
properly <adv.> بصورت صحیح
curtly <adv.> بصورت کوتاه
briefly <adv.> بصورت خلاصه
twist تاب نخ [بصورت اس یا زد]
nominally بصورت فاهر
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
corporately بصورت شرکت
compendiously <adv.> بصورت خلاصه
curtly <adv.> بصورت خلاصه
periodically بصورت دورهای
compendiously <adv.> بصورت کوتاه
briefly <adv.> بصورت کوتاه
bulk بصورت عمده
orderly <adv.> بصورت صحیح
spuriously <adv.> بصورت اشتباه
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
Outwardly . on the face of it. بصورت ظاهر
by accident <adv.> بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بصورت اشتباه
briefly <adv.> بصورت اجمالی
spuriously <adv.> بصورت غلط
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بصورت غلط
articles بصورت مواد در اوردن
cut to length بصورت طولی بریدن
ensphere بصورت کروی در اوردن
article بصورت مواد در اوردن
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
corporate بصورت شرکت درامده
mythologize بصورت افسانه در اوردن
theatricalize بصورت تاتر در اوردن
monetize بصورت پول در اوردن
trashing بصورت اشغال در اوردن
echellon بصورت پلکان دراوردن
democratize بصورت دموکراسی دراوردن
democratization بصورت دموکراسی درامدن
deferred payment پرداخت بصورت یوزانس
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
retail بصورت جزئی فروختن
blanket buying خرید بصورت عمده
particpially بصورت وجه وصفی
palletetisation بصورت پالت دراوردن
jog دویدن بصورت یورتمه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com