English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (5 milliseconds)
English Persian
obligatory فرضی
imaginary فرضی
theoretical فرضی
assumed فرضی
presumptive فرضی
hypothetical فرضی
supposed فرضی
assumptive فرضی
hypothetial فرضی
hypothetic فرضی
suppisitive فرضی
suppositive فرضی
suppositional فرضی
Other Matches
assumed grid شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
agonic line خط فرضی
an imaginary line خط فرضی
presumptive title حق فرضی
phantom line خط فرضی
persumptive death موت فرضی
notional income درامد فرضی
line of scrimmage خط فرضی تجمعی
implied trust مسئولیت فرضی
john done اسم فرضی
hypothetical case دعوی فرضی
hypothetical construct سازه فرضی
supposed death موت فرضی
presumed death موت فرضی
assumed name نام فرضی
theoretical competition رقابت فرضی
suppositious فرضی خیالی
fictitious thickness ضخامت فرضی
presumptive title سمت فرضی
presumption of death موت فرضی
hypostatic اصلی- فرضی
supposition فرضی انگاشتی
arbitrary control کنترل فرضی
assumed position موضع فرضی
assumed orientation توجیه فرضی
assumed mean میانگین فرضی
assumed azimuth گرای فرضی
presumptive فرضی احتمالی
supposedly بطور فرضی
suppositions فرضی انگاشتی
dead reckoning محل فرضی
fictitious thickness ضخامت فرضی
dead reckoning نقطه فرضی
presumption of death decree حکم موت فرضی
presumption of the death decree حکم موت فرضی
implied malice سوء نیت فرضی
hypothetico deductive method روش فرضی- قیاسی
rule of thumb حساب تخمینی و فرضی
assumed grid شبکه بندی فرضی
ideal نمونه کامل فرضی
ideals نمونه کامل فرضی
agonic line خط فرضی روی نقشه
conceptual nervous system دستگاه عصبی فرضی
warrant of presumed death حکم موت فرضی
intervening variable متغیر فرضی رابط
offside line خط فرضی موازی با دروازه
differential ballistic wind باد بالیستیکی فرضی
hypothesis قضیه فرضی نهشته
hypotheses قضیه فرضی نهشته
cone of scape مخروط فرضی در اگزوسفر
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
fictitious force نیروی فرضی [فیزیک]
lay line خط فرضی مسیر قایق به مقصد
arbitrary control کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
hypostasis موجود فرضی حالت تعلیق
graviton واحد بنیادی فرضی گرانش
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
It is quite a hypothetical case . این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
assumed orientation توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
Utopias دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
isallobaric خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com