English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
Other Matches
plutonic theory فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
theory of preformation فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
geogonostical وابسته به خارههای ویژه زمین
geogonostic وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
crusts پوسته زمین
earth crust پوسته زمین
earth's crust پوسته زمین
crust پوسته زمین
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
graben فرورفتگی در پوسته زمین
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flake جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
by of بموجب
thereunder بموجب ان
reject a hypothesis فرضیهای را رد کردن
thereby از ان راه بموجب ان در نتیجه
whereby که بموجب ان بچه وسیله
indicement اتهام بموجب ادعانامه
under these rules بموجب این قوانین
exfoliate پوسته پوسته شدن
scab پوسته پوسته شدن
desquamate پوسته پوسته شدن
scabs پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
know allmen by these presents بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
hereby بموجب این نامه یا حکم یا سند
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
psephism حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
mutual terms شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
jussoli قانونی که بموجب ان شخص تبعهء کشوریست که در ان متولد شده
pantheism فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
interpleader محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
free fishery حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
phonetic system of spelling اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
solipsism فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
jus sanguinis قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
intuitivism اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
patagium پوسته
cortices پوسته
shelling پوسته
shell پوسته
cases پوسته
film پوسته
cortex پوسته
filmed پوسته
flake پوسته
flaked پوسته
mantle پوسته
mantles پوسته
flaking پوسته
dish پوسته
dishes پوسته
earth crust پوسته
case پوسته
membrane پوسته
membranes پوسته
stator پوسته
shelly پوسته پوسته
membrance پوسته
shuck پوسته
shells پوسته
scurf پوسته
leprose پوسته پوسته
testa پوسته
putamen پوسته
cryosphere یخ پوسته
single skinned یک پوسته
flaky پوسته پوسته
layer پوسته
encrustations پوسته
sludge پوسته یخ
chaff پوسته
crusts پوسته
upper crust پوسته
skinning پوسته
crust پوسته
skin پوسته
skinned پوسته
layers پوسته
sleeves پوسته
incrustation پوسته
wythe پوسته
bushing پوسته
incrustment پوسته
sleeve پوسته
esquillage پوسته
cod پوسته
encrustation پوسته
skins پوسته
curing membrane پوسته نگهبان
cupola shell پوسته کوپل
endocarp پوسته هسته
crusty پوسته مانند
pods پوسته محافظ
pod پوسته محافظ
snail حلزون با پوسته
sublevel زیر پوسته
subsell زیر پوسته
soft skin پوسته نرم
soft shelled نرم پوسته
acetate film پوسته استاتی
corrugated skin پوسته موجدار
scutum پوسته استخوانی
energy shell پوسته انرژی
skin friction مقاومت پوسته
damp proof membrane پوسته نمبند
rinded پوسته دار
descaling پوسته زدایی
bush پوسته داخلی
bushes پوسته داخلی
erratic scab پوسته جوش
membran پوسته دار
crankcase پوسته موتور
cooling shell پوسته سردکننده
pelliculate دارای پوسته
pellicle پوسته نازک
electron sheath پوسته الکترونی
skinned پوسته ریخته گی
rawhide پوسته خام
skinning پوسته ریخته گی
encrustation پوسته بندی
oxide skin پوسته اکسید
rawhides پوسته خام
valence shell پوسته والانس
encrustations پوسته بندی
outer shell پوسته والانس
skins پوسته ریخته گی
pellicular پوسته دار
skin پوسته ریخته گی
electron shell پوسته الکترون
soft shell نرم پوسته
slough پوسته خارجی
ion sheath پوسته یونی
wing skin پوسته بال
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
encrustations پوسته دار سازی
half shell mold قالب نیم پوسته
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
encrustation پوسته دار سازی
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
rind پوسته بیرونی هرچیزی
rear axle casing پوسته محور عقب
loricate دارای پوسته محافظ
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com