Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
Other Matches
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
pantheism
فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
socially
از لحاظ اجتماعی
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
legalism
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
prehistorical
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism
ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
monument
لوحه تاریخی اثر تاریخی
monuments
لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
nephrogenic
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
fortuist
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
restorationist
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
transient phenomena
پدیدههای گذرا
echophenomena
پدیدههای پژواکی
electrocapillary phenomena
پدیدههای برق- موبینگی
seismism
پدیدههای زمین لرزه
subatomic
وابسته به پدیدههای درون اتمی
paranormal
ماورای پدیدههای علمی مکشوف
reject a hypothesis
فرضیهای را رد کردن
econometrics
کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
histochemistry
علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
theorises
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
theorised
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
plastogene
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
theory of preformation
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
electrostatics
بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
plutonic theory
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
solipsism
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
historical
تاریخی
epochal
تاریخی
historic
تاریخی
monumental
تاریخی
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
chronologic
بترتیب تاریخی
prehistoric
ماقبل تاریخی
prehistoric
پیش تاریخی
historical dynamism
دینامیسم تاریخی
historical method
روش تاریخی
historcicism
مکتب تاریخی
coevality
هم تاریخی معاصری
quasi historical
نیم تاریخی
historical process
فرایند تاریخی
historical development
توسعه تاریخی
historical dynamism
پویائی تاریخی
historical necessity
ضرورت تاریخی
historical development
سیر تاریخی
historical dynamism
پویایی تاریخی
historical theories
نظریههای تاریخی
ogygian
ماقبل تاریخی
metachronism
لغزش تاریخی
metachronism
اشتباه تاریخی
parachronism
اشتباه تاریخی
heritage asset
میراث تاریخی
chronological
بترتیب تاریخی
historical process
پویش تاریخی
with a view to
از لحاظ
with the view of
از لحاظ
in the light of
از لحاظ
perspective
لحاظ
perspectives
لحاظ
every way
از هر لحاظ
points of view
لحاظ
for purposes of
از لحاظ
point of view
لحاظ
viewpoint
لحاظ
viewpoints
لحاظ
historical determinism
جبر گرایی تاریخی
epochs
عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic
دارای تسلسل تاریخی
epoch
عصرتاریخی حادثه تاریخی
modally
از لحاظ چگونگی
to all intents and purposes
ازهر لحاظ
orthographically
از لحاظ املا
phase
لحاظ پایه
sanitarily
از لحاظ بهداشت
militarily
از لحاظ نظامی
phases
لحاظ پایه
of
از طرف از لحاظ
municipally
از لحاظ شهرداری
medically
از لحاظ طبی
materialistically
از لحاظ مادیت
juristically
از لحاظ حقوقی
juridically
از لحاظ حقوقی
pro forma
از لحاظ فاهر
surgically
از لحاظ جراحی
juridically
از لحاظ قضائی
phased
لحاظ پایه
technically speaking
از لحاظ فنی
in every respect
ازهر لحاظ
in all respects
ازهر لحاظ
theologically
از لحاظ الهیات
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
politically
از لحاظ سیاسی
nationally
از لحاظ ملی
criminally
از لحاظ جنائی
sexually
از لحاظ جنس
for brevity's sake
از لحاظ اختصار
qualitatively
از لحاظ کیفیت
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
economically
از لحاظ اقتصاد
exofficio
از لحاظ سمت
professionally
از لحاظ پیشه
chronogram
نشان دادن سنوات تاریخی
euhemerism
اساس تاریخی برای افسانه ها
they are of no historical
هیچ اهمیت تاریخی ندارد
philologist
ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
He delivered a historic speech.
نطق تاریخی یی ایراد کرد
hierarchically
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
geologically
از لحاظ زمین شناسی
strategically
از لحاظ سوق الجیشی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
internationally
از لحاظ بین المللی
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
mineralogically
از لحاظ کان شناسی
theoretically
از لحاظ فرض علمی
politically active
از لحاظ سیاسی پرتحرک
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
euhemerize
اساس تاریخی قائل شدن برای
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
reins
کلیه ها
all-
کلیه
kidney
کلیه
kidneys
کلیه
all
کلیه
ornamentallyr
از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally
از لحاظ تزئین منباب زینت
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
menhir
سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
red letter day
<idiom>
روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
all men
کلیه مردم
all hands
کلیه پرسنل
nephroptosis
کلیه متحرک
nephralgia
قولنج کلیه
floating kidney
کلیه متحرک
entireforce
کلیه قوا
all arms
کلیه نیروها
paranephric
مجاور کلیه
renal gravel
ریک کلیه
renal
وابسته به کلیه ها
renal gravel
حصات کلیه
renal calculus
ریگ کلیه
entireforce
کلیه نیرو
reniform
شبیه کلیه
reniform
کلیه مانند
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
azoth
علاج کلیه دردها
reins
محل کلیه در بدن
tenantary
کلیه مستاجرین یک ملک
against all risks
در براب کلیه خطرات
ornis
کلیه مرغان یک سرزمین
paranephros
غده روی کلیه
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
geochronology
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
moses antedates zoroastes
موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
The ship and all its crew were lost .
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic renal disease
[CRD]
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com