| Total search result: 179 (11 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| presupposition     | 
		فرض قبلی   | 
		
	
		
		| presuppositions     | 
		فرض قبلی   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| replace     | 
		برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر   | 
		
	
		
		| replaced     | 
		برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر   | 
		
	
		
		| replaces     | 
		برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر   | 
		
	
		
		| replacing     | 
		برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر   | 
		
	
		
		| lobbied     | 
		تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن   | 
		
	
		
		| lobbies     | 
		تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن   | 
		
	
		
		| lobby     | 
		تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن   | 
		
	
		
		| relative     | 
		دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد   | 
		
	
		
		| transparent     | 
		مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد   | 
		
	
		
		| transparently     | 
		مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد   | 
		
	
		
		| cancel     | 
		لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید   | 
		
	
		
		| cancelling     | 
		لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید   | 
		
	
		
		| cancels     | 
		لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید   | 
		
	
		
		| background     | 
		معلومات قبلی   | 
		
	
		
		| backgrounds     | 
		معلومات قبلی   | 
		
	
		
		| zero hour     | 
		هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی   | 
		
	
		
		| prior     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| serial     | 
		فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.   | 
		
	
		
		| serials     | 
		فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.   | 
		
	
		
		| preview     | 
		اطلاع قبلی   | 
		
	
		
		| previews     | 
		اطلاع قبلی   | 
		
	
		
		| premeditation     | 
		قصد قبلی   | 
		
	
		
		| impulsive     | 
		کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند   | 
		
	
		
		| previous     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| prerequisite     | 
		شرط قبلی لازمه امری   | 
		
	
		
		| prerequisites     | 
		شرط قبلی لازمه امری   | 
		
	
		
		| sequential     | 
		مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد   | 
		
	
		
		| ex     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| ex-     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		addition       | 
		عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود   | 
		
	
		
		| additions     | 
		عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود   | 
		
	
		
		| prognostication     | 
		تشخیص قبلی مرض   | 
		
	
		
		| prognostications     | 
		تشخیص قبلی مرض   | 
		
	
		
		| bias     | 
		ولتاژ قبلی دادن   | 
		
	
		
		| biases     | 
		ولتاژ قبلی دادن   | 
		
	
		
		| preoccupation     | 
		اشغال قبلی   | 
		
	
		
		| preoccupations     | 
		اشغال قبلی   | 
		
	
		
		| buffer     | 
		وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند   | 
		
	
		
		| decision     | 
		اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند   | 
		
	
		
		| decisions     | 
		اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند   | 
		
	
		
		| ideologies     | 
		بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد   | 
		
	
		
		| ideology     | 
		بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد   | 
		
	
		
		| sight read     | 
		بدون مطالعه قبلی خواندن   | 
		
	
		
		| sight read     | 
		بدون امادگی قبلی اجراکردن   | 
		
	
		
		| sight-read     | 
		بدون مطالعه قبلی خواندن   | 
		
	
		
		| sight-read     | 
		بدون امادگی قبلی اجراکردن   | 
		
	
		
		| sight-reading     | 
		بدون مطالعه قبلی خواندن   | 
		
	
		
		| sight-reading     | 
		بدون امادگی قبلی اجراکردن   | 
		
	
		
		| sight-reads     | 
		بدون مطالعه قبلی خواندن   | 
		
	
		
		| sight-reads     | 
		بدون امادگی قبلی اجراکردن   | 
		
	
		
		| unpack     | 
		حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی   | 
		
	
		
		| unpacking     | 
		حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی   | 
		
	
		
		| unpacks     | 
		حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی   | 
		
	
		
		| undo     | 
		برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش   | 
		
	
		
		| undoes     | 
		برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش   | 
		
	
		
		| foretaste     | 
		ازمایش قبلی پیش بینی کردن   | 
		
	
		
		| premise     | 
		فرض قبلی فرضیه مقدم   | 
		
	
		
		| premised     | 
		فرض قبلی فرضیه مقدم   | 
		
	
		
		| premisses     | 
		فرض قبلی فرضیه مقدم   | 
		
	
		
		chain       | 
		از کلمه قبلی   | 
		
	
		
		| chains     | 
		از کلمه قبلی   | 
		
	
		
		| premeditated     | 
		با قصد قبلی   | 
		
	
		
		| predilection     | 
		تمایل قبلی   | 
		
	
		
		| predilections     | 
		تمایل قبلی   | 
		
	
		
		| predecessor     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| predecessors     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| reconstitute     | 
		برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه   | 
		
	
		
		| reconstituted     | 
		برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه   | 
		
	
		
		| reconstitutes     | 
		برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه   | 
		
	
		
		| reconstituting     | 
		برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه   | 
		
	
		
		| window     | 
		تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری   | 
		
	
		
		| prehistory     | 
		ماقبل تاریخ تاریخ قبلی   | 
		
	
		
		| sneak preview     | 
		نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی   | 
		
	
		
		| sneak previews     | 
		نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی   | 
		
	
		
		| preceding     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| forewarning     | 
		اخطار قبلی   | 
		
	
		
		| premonitory     | 
		متضمن اخطار قبلی   | 
		
	
		
		| premonition     | 
		برحذر داشتن فکر قبلی   | 
		
	
		
		| premonition     | 
		اخطار قبلی   | 
		
	
		
		| premonitions     | 
		برحذر داشتن فکر قبلی   | 
		
	
		
		| premonitions     | 
		اخطار قبلی   | 
		
	
		
		| forethought     | 
		اندیشه قبلی   | 
		
	
		
		| mode     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد   | 
		
	
		
		| mode     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود   | 
		
	
		
		| modes     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد   | 
		
	
		
		| modes     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود   | 
		
	
		
		fore       | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| foregone     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| presentiment     | 
		عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی   | 
		
	
		
		| presentiments     | 
		عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی   | 
		
	
		
		| aforetime     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| as you were     | 
		به حالت قبلی برگردید   | 
		
	
		
		| asynchronous computer     | 
		نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام   | 
		
	
		
		| at sight     | 
		بی مطالعه قبلی   | 
		
	
		
		| at ten minutes notice     | 
		با ده دقیقه اخطار قبلی   | 
		
	
		
		| cob web theorem     | 
		ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .   | 
		
	
		
		| counter disengagement     | 
		حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی   | 
		
	
		
		| enclitic     | 
		متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد   | 
		
	
		
		| excess loss cover     | 
		بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است   | 
		
	
		
		| forebedement     | 
		اخبار قبلی پیشگویی   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| provisional ball     | 
		گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده   | 
		
	
		
		| prior admission     | 
		اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی   | 
		
	
		
		| one-time     | 
		قبلی   | 
		
	
		
		| foredoom     | 
		محکومیت قبلی   | 
		
	
		
		| precompression     | 
		تراکم قبلی   | 
		
	
		
		| foreordainment     | 
		حکم قبلی   | 
		
	
		
		| prefiguration     | 
		تصور قبلی   | 
		
	
		
		| prefiguration or prefigurement     | 
		نمایش قبلی   | 
		
	
		
		| preformation     | 
		تشکیل قبلی   | 
		
	
		
		| pregiurement     | 
		احتساب قبلی   | 
		
	
		
		| premeditatedly     | 
		با اندیشه قبلی   | 
		
	
		
		| prepossession     | 
		تصرف قبلی   | 
		
	
		
		| pretreatment     | 
		معالجه قبلی   | 
		
	
		
		| previous work     | 
		کارهای قبلی   | 
		
	
		
		| preexistence     | 
		موجودیت قبلی   | 
		
	
		
		| preengagement     | 
		تعهد قبلی   | 
		
	
		
		| foretoken     | 
		اعلام قبلی   | 
		
	
		
		| foretype     | 
		نمونه قبلی   | 
		
	
		
		| late war     | 
		جنگ قبلی   | 
		
	
		
		| pre arrangement     | 
		قرار قبلی   | 
		
	
		
		| pre arrengement     | 
		قرار قبلی   | 
		
	
		
		| precognition     | 
		اطلاع قبلی   | 
		
	
		
		| preconidtion     | 
		شرط قبلی   | 
		
	
		
		| predesignation     | 
		تعیین قبلی   | 
		
	
		
		| predispostion     | 
		تمایل قبلی   | 
		
	
		
		| malice aforethought     | 
		سوء نیت قبلی   | 
		
	
		
		| A one-month notice.     | 
		اطلاع قبلی یک ماهه   | 
		
	
		
		| off the cuff <idiom>     | 
		بدون آمادگی قبلی   | 
		
	
		
		| leave hanging (in the air) <idiom>     | 
		بدون تصمیم قبلی   | 
		
	
		
		| pre indexing     | 
		فهرست سازی قبلی   | 
		
	
		
		| prelibation     | 
		ازمایش یانوشیدن قبلی   | 
		
	
		
		| pre indexing     | 
		شاخص گذاری قبلی   | 
		
	
		
		| pre engaged     | 
		دارای تعهد قبلی   | 
		
	
		
		| prior permission     | 
		اجازه قبلی پرواز   | 
		
	
		
		| prenotion     | 
		احساس قبلی نسبت بچیزی   | 
		
	
		
		| foredknowlege     | 
		اطلاع قبلی علم غیب   | 
		
	
		
		| prognosticator     | 
		تشخیص دهنده قبلی مرض   | 
		
	
		
		| precognitive     | 
		وابسته به اطلاع یا الهام قبلی   | 
		
	
		
		| prefiguration     | 
		پیش بینی احتساب قبلی   | 
		
	
		
		| prognosticate     | 
		تشخیص دادن قبلی مرض   | 
		
	
		
		| a priori     | 
		بدون بررسی یا آزمایش قبلی   | 
		
	
		
		| pre condition     | 
		شرط لازم الاجرای قبلی   | 
		
	
		
		| free wheeling     | 
		بازی بدون نقشه قبلی   | 
		
	
		
		| prepossession     | 
		اشغال قبلی تمایل بیجهت   | 
		
	
		
		| inherited error     | 
		خطایی در فرآیند یا عمل قبلی   | 
		
	
		
		| quondam     | 
		قبلی مربوط به چندی قبل   | 
		
	
		
		| prefiguration or prefigurement     | 
		تشبیه از پیش تصور قبلی   | 
		
	
		
		| prevue     | 
		قبلا رویت کردن اطلاع قبلی   | 
		
	
		
		| Do not do any thing without due reflection .       | 
		بدون فکر قبلی اقدامی نکنید    | 
		
	
		
		| precombustion chamber engine     | 
		موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی   | 
		
	
		
		| go off half-cocked <idiom>     | 
		صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی   | 
		
	
		
		| french leave     | 
		مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن   | 
		
	
		
		| post edit     | 
		ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی   | 
		
	
		
		| Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull.     | 
		تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.   | 
		
	
		
		| package shows     | 
		نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی   | 
		
	
		
		| Can I make an appointment for friday?     | 
		آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟   | 
		
	
		
		| prolepsis     | 
		فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است   | 
		
	
		
		| predicted log racing     | 
		مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده   | 
		
	
		
		| incremental backup     | 
		تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند   | 
		
	
		
		| random access     | 
		فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد   | 
		
	
		
		| readout     | 
		وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند   | 
		
	
		
		| palinode     | 
		قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند   | 
		
	
		
		| pre engage     | 
		ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن   | 
		
	
		
		| to wipe the slate clean <idiom>     | 
		شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]   | 
		
	
		
		| premeditate     | 
		قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن   | 
		
	
		
		| provisional frame     | 
		ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است   | 
		
	
		
		| recursive equations     | 
		معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد   | 
		
	
		
		| sam     | 
		فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست   | 
		
	
		
		| chain-smoke     | 
		سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن   | 
		
	
		
		| chain-smokes     | 
		سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن   | 
		
	
		
		| chain-smoking     | 
		سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن   | 
		
	
		
		| chain-smoked     | 
		سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن   | 
		
	
		
		| roll back     | 
		کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی   | 
		
	
		
		| writ of error     | 
		قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است   | 
		
	
		
		| upward compatible     | 
		اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت   | 
		
	
		
		| modified frequency modulation     | 
		که بیت داده را طبق وضعیت بیت قبلی کدگذاری میکند. MFM از FM کاراتر است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست   | 
		
	
		
		| NDR     | 
		سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد   |