Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
Search result with all words
loading
فرفیت بارگیری
load
فرفیت بارگیری
loads
فرفیت بارگیری
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
carload shipment
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
over shipment
ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence
واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
opportune lift
فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity
فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
burdening
بارگیری
charging
بارگیری
stowage
بارگیری
shipping
بارگیری
loading
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
well deck
پل بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
load
بارگیری کردن
loads
بارگیری مهمات
load
بارگیری مهمات
loading point
نقطه بارگیری
loading rack
سکوی بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
loads
بارگیری کردن
loading site
محل بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
plimsol mark
مارک بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
quays
سکوی بارگیری
quay
سکوی بارگیری
pallete
کفه بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
bulk loading
بارگیری در مخازن
loading station
ایستگاه بارگیری
loading table
جدول بارگیری
bucket charging
بارگیری با سطل
loading time
زمان بارگیری
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
on berth
ناوحاضربه بارگیری
pallets
کفه بارگیری
frequency loading
بارگیری فرکانسی
stows
بارگیری کردن
stowing
بارگیری کردن
stowed
بارگیری کردن
stow
بارگیری کردن
download
بارگیری پایین
charging berth
اسکله بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
charging car
واگن بارگیری
charging crane
جرثقیل بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
pallet
کفه بارگیری
deadweight
تناژ بارگیری
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
embarkation area
محوطه بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
laden
بارگیری شده
apron
محوطه بارگیری
loading chart
جدول بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
well deck
عرشه بارگیری
loading apron
نوار بارگیری
load lines
علایم بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
stowage
بارگیری و باراندازی
carburizing pot
فرف بارگیری
cargo net
تور بارگیری
line charging current
جریان بارگیری خط
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
loading plan
طرح بارگیری خودرو
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
loading space
فضای قابل بارگیری
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
cargo port
دریچه بارگیری ناو
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
cargo plan
طرح بارگیری ناو
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
charging side
محل بارگیری کوره
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
staging unit
یکان بارگیری کننده
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
port
شراب شیرین بارگیری کردن
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
lading
بارگیری عمل بار کردن
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
despatch money
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
mutilation table
جدول بارگیری پیش بینی شده
lighterage
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
prestowage plan
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
embarkation element
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
lifted
فرفیت
equipotential
هم فرفیت
lifting
فرفیت
lifts
فرفیت
tankage
فرفیت
incapacious
بی فرفیت
line capacitance
فرفیت خط
valence
فرفیت
throughput
فرفیت
volumes
فرفیت
volume
فرفیت
loading
فرفیت
lift
فرفیت
volume capacity
فرفیت
loading capacity
فرفیت
capacity
فرفیت
capacities
فرفیت
capacitance
فرفیت
loads
فرفیت
contenting
فرفیت
content
فرفیت
spanned
فرفیت
span
فرفیت
spans
فرفیت
load
فرفیت
spanning
فرفیت
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
stowage plan
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
heating capacity
فرفیت گرمایش
holding capacity
فرفیت نگهداری
working capacity
فرفیت کار
idle capacity
فرفیت بلااستفاده
production capacity
فرفیت تولید
field capacity
فرفیت نگهداری
productive capacity
فرفیت تولید
full container load
فرفیت پر کانتینر
zero capacitance
فرفیت صفر
full load
فرفیت کامل
general heat capacity
فرفیت گرمایی کل
fcl
فرفیت پر کانتینر
gross capacity
فرفیت ناویژه
full load
فرفیت تکمیل
heat capacity
فرفیت حرارتی
heat capacity
فرفیت گرمایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com