Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
localized capacity	فرفیت متمرکز
Other Matches
throughput capacity	فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
berthing capacity	فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence	واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
carload shipment	حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
opportune lift	فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
concentrative	متمرکز
centralized	متمرکز
grid anode capacity	فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
localises	متمرکز کردن
concentrating	متمرکز کردن
centralized lubrication	روغنکاری متمرکز
center	متمرکز کردن
concentrates	متمرکز کردن
concentrate	متمرکز کردن
centralist socialism	سوسیالیسم متمرکز
center drill	مته متمرکز
localising	متمرکز کردن
centralised	متمرکز کردن
intensive	پرقوت متمرکز
centralises	متمرکز کردن
centralising	متمرکز کردن
centralize	متمرکز کردن
centralizes	متمرکز کردن
localizing	متمرکز کردن
localizes	متمرکز کردن
localize	متمرکز کردن
centralized system	نظام متمرکز
focus	متمرکز ساختن
concenter	متمرکز کردن
concentrated load	بار متمرکز
concentrator	متمرکز کننده
concentrator	متمرکز شونده
decentpalized	غیر متمرکز
fixed fire	اتش متمرکز
focussing	متمرکز ساختن
focuses	متمرکز ساختن
focusses	متمرکز ساختن
centralizing	متمرکز کردن
focussed	متمرکز ساختن
focused	متمرکز ساختن
centrally planned economy	اقتصاد متمرکز
centralizer	متمرکز کننده
centeralized planning	برنامه ریزی متمرکز
focalize	درکانون متمرکز کردن
focusses	متمرکز کردن توجه
decentralization	غیر متمرکز کردن
decentralization	غیر متمرکز سازی
centralized oil shot system	روغنکاری متمرکز فشاری
centralized network configuration	ساختار شبکهای متمرکز
focussed	متمرکز کردن توجه
center lathe	ماشین تراش متمرکز
focussing	متمرکز کردن توجه
focuses	متمرکز کردن توجه
center	متمرکز نقطه اتکاء
centralized planning	برنامه ریزی متمرکز
focus	متمرکز کردن توجه
focused	متمرکز کردن توجه
center grinding	دستگاه سنگ متمرکز
decentralized planning	برنامه ریزی غیر متمرکز
stigmatism	ننگ نور متمرکز در یک نقطه
hilar	متمرکز ونزدیک به ناف ومرکز
pools	قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pooled	قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
totalitarianism	رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
totalism	رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
pool	قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
monroe effect	اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
distribute	سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing	سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes	سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
whitest	چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white	چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
whiter	چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
centralized	امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
volumes	فرفیت
capacity	فرفیت
throughput	فرفیت
volume	فرفیت
equipotential	هم فرفیت
capacitance	فرفیت
incapacious	بی فرفیت
valence	فرفیت
span	فرفیت
spanned	فرفیت
spanning	فرفیت
spans	فرفیت
loading capacity	فرفیت
line capacitance	فرفیت خط
capacities	فرفیت
loads	فرفیت
tankage	فرفیت
volume capacity	فرفیت
lift	فرفیت
lifted	فرفیت
lifts	فرفیت
load	فرفیت
loading	فرفیت
content	فرفیت
lifting	فرفیت
contenting	فرفیت
full load	فرفیت کامل
electrovalency	فرفیت الکتریکی
heat capacity	فرفیت حرارتی
electrovalence	فرفیت الکتریکی
electrostatic capacity	فرفیت الکترواستاتیک
work load	فرفیت کار
heat capacity	فرفیت گرمایی
working capacity	فرفیت کار
gross tonnage	فرفیت ناخالص به تن
gross capacity	فرفیت ناویژه
energy content	فرفیت انرژی
vital capacity	فرفیت حیاتی
excess capacity	فرفیت اضافی
expanded , capacity	توسعه فرفیت
general heat capacity	فرفیت گرمایی کل
field capacity	فرفیت نگهداری
full container load	فرفیت پر کانتینر
full load	فرفیت تکمیل
fcl	فرفیت پر کانتینر
zero capacitance	فرفیت صفر
loadability	فرفیت بار
production capacity	فرفیت تولید
coil capacity	فرفیت بوبین
circuit capacity	فرفیت مدار
charge cavity	فرفیت بار
channel capacity	فرفیت کانال
overloading	اضافه فرفیت
coupling capacity	فرفیت اتصالی
covalent bond	قید هم فرفیت
current capacity	فرفیت بار
electrostatic capacitive	فرفیت الکتروستاتیکی
effective capacity	فرفیت موثر
drilling capacity	فرفیت حفاری
distributed capacity	فرفیت منتشر
design capacity	فرفیت طرح
deck load	فرفیت عرشه
deadweight	فرفیت کششی
current capacity	فرفیت جریان
carrying capacity	فرفیت برد
maximum capacity	فرفیت حداکثر
specific capacity	فرفیت مخصوص
specific capacity	ضریب فرفیت
storage capacity	فرفیت انباره
tax capacity	فرفیت مالیاتی
thermal capacity	فرفیت گرمایی
productive capacity	فرفیت تولید
transformer capacity	فرفیت ترانسفورماتور
low capacitance cable	کابل با فرفیت کم
univalent	دارای یک فرفیت
road capacity	فرفیت جاده
refrigerant capacity	فرفیت سرمایی
machine capacity	فرفیت ماشین
measure of capacity	پیمانه فرفیت
milling capacity	فرفیت فرزکاری
natural capacity	فرفیت طبیعی
net tonnage	فرفیت خالص به تن
output capacitance	فرفیت خروجی
pay load	فرفیت ترابری
productive capacity	فرفیت تولیدی
load carring capacity	فرفیت باربری
load capacity	فرفیت بار
injection capacity	فرفیت تزریق
information capacity	فرفیت خبری
inductive capacity	فرفیت القائی
idle capacity	فرفیت بیکار
idle capacity	فرفیت بلااستفاده
holding capacity	فرفیت نگهداری
valence electron	الکترون فرفیت
heating capacity	فرفیت گرمایش
injection capacity	فرفیت پاشش
useful load	فرفیت مفید
load capacity	فرفیت باربری
line charging capacity	فرفیت بارگیری خط
unused capacity	فرفیت بی کار
useful capacity	فرفیت مفید
internal capacitance	فرفیت الکترودها
input capacitance	فرفیت اولیه
input capacitance	فرفیت ورودی
capacitance	فرفیت الکتریکی
beach capacity	فرفیت باراندازساحلی
beach capacity	فرفیت اسکله
battery capacity	فرفیت باتری
capacity ground	اتصال به فرفیت
atomicity	فرفیت اتمی
breaking capacity	فرفیت شکست
ampere hour capacity	فرفیت باطری
absorption capacity	فرفیت جذب
administrative capacity	فرفیت اداری
absorptive capacity	فرفیت جذب
overloads	اضافه فرفیت
bearing capacity	فرفیت تحمل
capacitance	فرفیت خازنی
buffer capacity	فرفیت بافر
capacitance meter	فرفیت سنج
capacitance of a capacitor	فرفیت خازن
breaking capacity	فرفیت قطع
body capacitance	فرفیت بدن
overload	اضافه فرفیت
capacitance of a conductor	فرفیت سیم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com