Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (1 milliseconds)
English
Persian
fire pot
فرفی که ازاتش یامواداتشگیرپرکرده پرت میکردند
Other Matches
pyrotechnic
مربوط به استفاده ازاتش درعلم وهنر اتش بازی
adverbial
فرفی
he was on his trial
او را محاکمه میکردند
to dash a vessel to pieces
فرفی را خرد یا ریز ریزکردن
gyle tun
فرفی که درابجوسازی برای تخمیربکارمیرود)
gyle fat
فرفی که درابجوسازی برای تخمیربکارمیرود
cornucopia
فرفی شبیه بشاخ یا قیف
eye cup
فرفی که چشم رادران نگاه داشته
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
to gauge a vessel
مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
drainer
خشک اندازنده فرفی که اب چیزهای دیگرراخشک میاندازد
hyksos
نام سلسلهای از پادشاهان مصر که چوپانی میکردند
hospitaler
فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
amazon
زنانی که در اسیای صغیرزندگی میکردند و با یونانیان می جنگیدند
witan
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
gallonage
فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
theoric
وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
wampumpeag
صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampum
صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
Luddite
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddites
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com