Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
fictile
فرف سفالی ساخته شده از گل
Other Matches
cost plus contracts
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
earthen
سفالی
figuline
سفالی
tegular
سفالی
dome-pot
ظرف سفالی
dome-pot
دیگ سفالی
dome-pot
لوله سفالی
pottery
فروف سفالی
earthen ware
ظروف سفالی
cruse
دیگ سفالی
earthenware
فروف سفالی
ganister brick
اجر سفالی
ceramic capacitor
خازن سفالی
clay pipe
لوله سفالی
crockery
کاسههای سفالی
earth ware
لوله سفالی
earthenware
فروف گلی گل سفالی
azulejo
[کاشی سفالی براق]
bat
لعاب مخصوص فروف سفالی
batted
لعاب مخصوص فروف سفالی
bats
لعاب مخصوص فروف سفالی
clinker
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
sandwich brick tile lining
پوشش سفالی مطبق یاساندویچی
clay brick
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
brick-bat
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
claybrick
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
brick
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
casseroles
فرف خوراک پزی سفالی یاشیشهای
casserole
فرف خوراک پزی سفالی یاشیشهای
muffin
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffins
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
productions
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
modular construction
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
framed
ساخته
wrought
ساخته
i do not have it in me
از من ساخته نیست
simulated
شبیه ساخته
prefabs
پیش ساخته
prefab
پیش ساخته
made
ساخته شده
immature
نیم ساخته
ruled surface
سطح خط ساخته
bamboos
ساخته شده از نی
bamboo
ساخته شده از نی
self constituted
خود ساخته
self formed
خود ساخته
pukka
ساخته شده
pucka
ساخته شده
artificalism
ساخته پنداری
hand made
ساخته دست
irowork
اهن ساخته
it is made
ساخته میشود
manufactured head
سر ساخته شده
fecit
ساخته است
officinal
ساخته واماده
haniwork
دست ساخته
paved ford
گدار ساخته
precast
پیش ساخته
prefabricate
پیش ساخته
soi disant
خود ساخته
makable
ساخته شدنی
self made
خود ساخته
self-made
خود ساخته
prefabricated
پیش ساخته
cellulosic
ساخته شده از سلول
blueprints
نقشه پیش ساخته
blueprint
نقشه پیش ساخته
it is made
ساخته شده است
pre cast concrete
بتن پیش ساخته
pre fabricated
پیش ساخته شده
man made
ساخته دست انسان
man-made
ساخته دست انسان
unregenerated
دوباره ساخته نشده
unregenerate
دوباره ساخته نشده
modular design
مدل پیش ساخته
high wrought
با استادی ساخته شده
tubular
ساخته شده ازلوله
intermediate product
محصول نیم ساخته
teacher made test
ازمون معلم ساخته
zipgun
طپانچه دست ساخته
marmoreal
ساخته شده از مرمر
finished goods
کالاهای ساخته شده
built up beam
تیر ساخته شده
marmorean
ساخته شده از مرمر
wolframic
ساخته شده ازتنگستن
heparin
که در کبد ساخته میشود
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
build up beam
تیر ساخته شده
india rubbers
ساخته شده از لاستیک
stanchion
ستون پیش ساخته
synthetic tar
قطران باز ساخته
india rubber
ساخته شده از لاستیک
fabrication
کالاهای ساخته شده
home-made
<adj.>
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
whole wheat
ساخته شده از گندم ساییده
rebuild
چیز دوباره ساخته شده
modular design
مدل ساختمانی پیش ساخته
slatted
ساخته شده از تکههای باریک
spar bridge
پل ساخته شده ازگرده چوب
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
ice crete
بتون یک پارچه یا پیش ساخته
wooden
از چوب ساخته شده خشن
half timber
ساخته شده از الوار کوتاه
icehouse
خانه وساختمان ساخته شده از یخ
gimmal
ساخته شده از حلقههای تودرتو
pinwale
ساخته شده ازالیاف باریک
Who has composed this tune?
این آهنگ راکی ساخته ؟
reed
قصب ساخته شده ازنی
plate girder
تیر ساخته شده از تسمه
piragua
ساخته شده ازتنه درخت
sapphirine
ساخته شده ازیاقوت کبود
alligators
ساخته شده ازپوست تمساح
boxes are made of wood
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
broadloom
ساخته شده درکارگاه وسیع
alligator
ساخته شده ازپوست تمساح
herbal
ساخته شده از علف وگیاه
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
rebuilds
چیز دوباره ساخته شده
wickerwork
ساخته شده از ترکه سبدسازی
sculpturesque
ساخته شده بشکل مجسمه
trabeation
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Is there anything I can do to help?
آیا کاری از دست من ساخته است ؟
He is cut out for it ( this job ).
برای اینکار ساخته شده است
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
site concrete
بتنی که در پای کار ساخته شود
trabeated
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Ethiopian architecture
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
orthogonal
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
on chip
مدار ساخته شده روی یک قطعه
hand made brick
اجر ساخته شده با قالب دستی
oaken
ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
productive
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
specification
یات مشخصات ساخته نشده باشد
gyle
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
paisley
ساخته شده از پشم نرم کشمیری
alpaca
پارچهء ساخته شده ازپشم الپاکا
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
originals
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
original
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
waxen
ساخته شده از موم مومی شکل
viaducts
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
timber dam
سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
persepolis
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
shacks
خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
shack
خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
nitrosulphuric
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
There is nothing I can do about it.
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
corniche
جادهای که بر لبه پرتگاهی ساخته شده باشد
widdy
طناب یا بند ساخته شده ازترکه نرم
durn
[تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
fibre ribbon
ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
custom-built
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
technology
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technologies
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
Golden House
[سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
viaduct
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
iambic verse
شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
hydro
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
yacht rope
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
stationery
کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است
products
محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
Liberty
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
beige
پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
manchet
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
fulham
طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
glyptal
رزین مصنوعی ساخته شده ازگلیسیرین و اسید فتالیک
greek fire
ماده اتشگیری که یونانیان استانبول ساخته بودندوزیراب میسوخت
product
محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
billycock
نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
mosfet
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
laced valley
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
gopher wood
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
meerschaum
هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
Industrialized building
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
dos
سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
toft
محلی که سابقا" در ان خانه ساخته شده بود و نوسازی نشده است
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
wanigan
خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
perfect infinitive
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
monadism
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
falsie
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
joint filler
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
an iconic statue
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
india paper
کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
BIX
سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
dos
سیستم عاملی که توسط Digital Research برای IBM PC ساخته شده است
blue chip personal computer
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
pipeline
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
blisk
هر مرحله از روتورتوربینهای خطی که در ان دیسک و تیغه ها بصورت یکپارچه ساخته شده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com