Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
Other Matches
ancient relics
اثار باستانی
relics
اثار مقدس
relic
اثار مقدس
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
veda
کتاب مقدس باستانی هند
classics
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicists
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicist
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
halidom
چیز مقدس جای مقدس
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
tracked
اثار
track
اثار
remains
اثار
remnants
اثار
tracks
اثار
indications
اثار
remnant
اثار
natural phenomena
اثار طبیعی
growth effects
اثار رشد
poetical works
اثار شعری
consequence of a sale
اثار بیع
reliquix
اثار باقیمانده
relativistic effects
اثار نسبیتی
juvenilia
اثار دوره جوانی
summa
اثار دانش بشری
mammaliferous
دارای اثار پستانداران
physiography
مبحث اثار وپدیدههای طبیعی
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
reliquix
اثار برگ خشگیده برساقه
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
cognoscente
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
prognostic
وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
prehistorian
مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
antiquarian
باستانی
antique
باستانی
antiquary
باستانی
relics
باستانی
antiquaries
باستانی
age old
باستانی
archaic
<adj.>
باستانی
ancient
باستانی
antiques
باستانی
classically
باستانی
traditionary
باستانی
gray
باستانی
relic
باستانی
older
باستانی
oldest
باستانی
old
باستانی
age-old
باستانی
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
classicism
سبک باستانی
norseman
اسکاندیناوی باستانی
northman
اسکاندیناوی باستانی
aramaean
زبان باستانی
in ancient times
در روزگار باستانی
primer
باستانی ابتدایی
primers
باستانی ابتدایی
classicize
درزمره ادبیات باستانی
classical
وابسته به ادبیات باستانی
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
avestan
زبان باستانی ایران
ethiopic
زبان باستانی حبشه
classical
پیرو سبکهای باستانی
paleograph
نسخه خطی باستانی
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
Monumental design
طرح آثار باستانی
paleographic
وابسته بخطوط باستانی
primeval
بسیار کهن باستانی
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pelta
سپر یونانیان ورومیان باستانی
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
gaul
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
classicality
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
dorian
وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
persepolis
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
doge
لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
saint
مقدس
saints
مقدس
sacrosanct
مقدس
prayerful
مقدس
holy
مقدس
holiest
مقدس
holier
مقدس
numinous
مقدس
venerable
مقدس
sanctimonious
مقدس
saintly
مقدس
sacred
مقدس
hallowed
مقدس
inviolable
مقدس
sanctified
مقدس
heavenly minded
مقدس
phygian
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
dedication cross
صلیب مقدس
tartufe
خشکه مقدس
tartuffe
مقدس ریایی
tartuffe
خشکه مقدس
the holy
کتاب مقدس
Mashhad
هر مقدس مشهد
Holy Week
هفتهی مقدس
Holy Weeks
هفتهی مقدس
sanctuaries
جایگاه مقدس
sanctuary
جایگاه مقدس
the Holy Trinity
تثلیت مقدس
SS
مخفف مقدس
St
مخفف مقدس
Holly Sepulchre
مقبره مقدس
moralistic
خشکه مقدس
tartufe
مقدس ریایی
holyday
روز مقدس
saints
مقدس شمردن
saint
مقدس شمردن
innocent
مبرا مقدس
holy legislator
شارع مقدس
holily
بطور مقدس
hallow
مقدس کردن
halidome
جای مقدس
halidome
چیز مقدس
scriptures
کتاب مقدس
scripture
کتاب مقدس
stoup
قدح اب مقدس
st.michael
پطرس مقدس
sanctimony
مقدس نمایی
sanctimoniousness
مقدس نمایی
sanctified airs
مقدس نمایی
sancify
مقدس شمردن
sacred places
جاهای مقدس
sacred books
کتابهای مقدس
hagiology
ادبیات مقدس
fiesta
روز مقدس
fiestas
روز مقدس
shrines
جای مقدس
shrine
جای مقدس
Holy Father
پدر مقدس
Holy Writ
کتاب مقدس
sanctimonious
مقدس نما
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
mitsvot
حکم کتاب مقدس
anointment
تقدیس با روغن مقدس
mitzvah
حکم کتاب مقدس
it say in the bible that
در کتاب مقدس میگوید
pali
زبان مقدس بودائیان
hermeneutic
ایین تفسیرکتاب مقدس
postil
تفسیر کتاب مقدس
pontify
خودرا مقدس نمودن
guaiacum
عودالانبیاء درخت مقدس
religiosity
خشکه مقدس بودن
biblical
وابسته به کتاب مقدس
biblical
مطابق کتاب مقدس
altar-table
میز مقدس در کلیسا
bibliolatry
پرستش کتاب مقدس
sacredly
بطور مقدس یا محترم
sanctum
قدس جایگاه مقدس
buret
تنگ مخصوص شراب مقدس
it is said in the bible that
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
lignum vitae
درخت مقدس خشب الانبیاء
bible
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
buretto
تنگ مخصوص شراب مقدس
martinmas
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
hermeneutics
علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
scriptural
مطابق متن کتاب مقدس
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
midrash
تفسیر کتاب مقدس یهود
to
مادریک کلمه مقدس است
bibles
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
vedic
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
Greek Revival
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com