Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
Other Matches
protocol
اداب ورسوم
protocols
اداب ورسوم
formality
رعایت اداب ورسوم
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
liturgics
مبحث عبادات ومناجات نامه ها وتاریخ ومنشاپیدایش وفلسفه عبادات
sectary
فرقهای
denominational
فرقهای
factional
فرقهای
sectarian
فرقهای
conventional
پیروسنت ورسوم
sectarianize
فرقهای کردن
anabaptist
فرقهای از پروتستان ها
ethos
عادات ورسوم قومی
Baptist
نام فرقهای ازمسیحیان
Baptists
نام فرقهای ازمسیحیان
conventionality
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
hebraism
عادات ورسوم واصطلاحات عبری
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
mennonite
فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
trappist
عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
templar
عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
canon law
قانون کلیسایی
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
benefice
درامد کلیسایی
synod
شورای کلیسایی
synods
شورای کلیسایی
hobbled
پابند
clogs
پابند
hobbles
پابند
hobble
پابند
anklet
پابند
hobbling
پابند
clog
پابند
clogged
پابند
entrammel
پابند
fetters
پابند
fetter
پابند
shackles
پابند
shackled
پابند
shackle
پابند
jess
پابند
obstaele
پابند
Jesse
پابند
obstacle
پابند
fetterlock
پابند
leglet
پابند
shackling
پابند
fettered
پابند
fettering
پابند
encratites
فرقهای ازنصاراکه ازگوشت خوردن وباده نوشی واختیارجفت دوری می
sanction
فتوای کلیسایی سوگند
sanctioned
فتوای کلیسایی سوگند
synodical
مربوط به شورای کلیسایی
beneficed
دارای درامد کلیسایی
synodic
مربوط به شورای کلیسایی
ecumenism
وحدت گرایی کلیسایی
sanctions
فتوای کلیسایی سوگند
sanctioning
فتوای کلیسایی سوگند
clogs
پابند ترمز
clog
پابند ترمز
jess
پابند قوش
clogged
پابند ترمز
trammel
پابند کملاف
basilica
[کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
churches
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
fortified church
[کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
church
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
archdiocese
ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
parochialism
امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
canonic
مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
to i. anyone to a benefice
درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
customary
مرسوم
quite the thing
مرسوم
alamode
مرسوم
consuetudinary
مرسوم
habitude
مرسوم
in fashion
مرسوم
standard
مرسوم
voguish
مرسوم
standards
مرسوم
vogueish
مرسوم
introduce
مرسوم کردن
to be in f.
مرسوم بودن
usual
عادی مرسوم
introducing
مرسوم کردن
prevalent
فائق مرسوم
orthodox
مطابق مرسوم
introduced
مرسوم کردن
introduces
مرسوم کردن
vogue
عادت مرسوم
prebend
محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebendal
محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
ambulatory church
[کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
hall-church
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
Hallenkirche
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
puritans
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
outmode
از مد افتادن غیر مرسوم
lady chapel
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
conventional
مرسوم مطابق ایین وقاعده
mores
اداب
manners
اداب
ceremonials
اداب
good manners
اداب
habitude
اداب
propriety of behaviour
اداب
rite
اداب
elegant maners
اداب
rules of decorum
اداب
etiquette
اداب
devoir
اداب
ceremonial
اداب
practices
اداب
folklore
معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی افسانههای قومی واجدادی فولکلور
unmennerly
بدون اداب
unmannered
بدون اداب
religious rites
اداب دینی
preciosity
اداب دانی
liturgies
اداب نماز
punctual
اداب دان
decorum
اداب دانی
politer
مبادی اداب
politest
مبادی اداب
tactful
مبادی اداب
polite
مبادی اداب
tactfully
مبادی اداب
he has no manners
اداب ندارد
liturgy
اداب نماز
rosicrucian
فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
mediant
یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
april fool
شوخی هاو دروغهای مرسوم در این روز
Dravidian architecture
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
tactlessly
بدون مبادی اداب
etiquette
علم اداب معاشرت
formalism
رعایت ائین و اداب
punctiliously
بسیار مبادی اداب
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
turkism
اداب وسنن ترکی
tactless
بدون مبادی اداب
kith
علم اداب معاشرت
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
ritually
از روی اداب ومراسم
customs of war
اداب عرفی جنگ
punctilious
بسیار مبادی اداب
breach of propriety
عدم رعایت اداب
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
to observe the proprieties
اداب معاشرت را نگاه داشتن
anglomania
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
Scotticism
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticisms
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
judaize
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
clownish
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
keep up with the times
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
bon ton
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bourgeois
<adj.>
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
chess board rug
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Lancet style
[سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
dowry rug
قالیچه جهیزیه
[این نوع قالیچه بصورت سنت، توسط عروس جهت خانه جدید خود بافته می شود و بیشتر بین عشایر و روستاییان مرسوم است.]
standardises
مرسوم کردن متعارف کردن
standardising
مرسوم کردن متعارف کردن
standardised
مرسوم کردن متعارف کردن
standardizing
مرسوم کردن متعارف کردن
standardizes
مرسوم کردن متعارف کردن
standardize
مرسوم کردن متعارف کردن
sizing
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
kanat
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
hellenism
یونانی مابی اداب یونانی
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com