English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English Persian
logistical command فرماندهی لجستیکی
Search result with all words
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
Other Matches
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
logistical لجستیکی
logistic support پشتیبانی لجستیکی
logistical command یکان لجستیکی
logistical data اطلاعات لجستیکی
logistic route مسیرهای لجستیکی تدارکات
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
service line ستون ناوها لجستیکی دریایی
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
satellization تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
commandantship فرماندهی
executive branch فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
commandership فرماندهی
strategies فن فرماندهی
bridges پل فرماندهی
command فرماندهی
bridged پل فرماندهی
commands فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
bridge پل فرماندهی
strategy فن فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
leadership فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
commanded فرماندهی
command and control کنترل و فرماندهی
commandery محل فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
command group گروه فرماندهی
command language زبان فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
commander's call در اختیار فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
unified command فرماندهی متحد
tactical command ship ناو فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
support command فرماندهی پشتیبانی
scheme of command طرح فرماندهی
oldman مقام فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
lead a unit فرماندهی کردن
joint command فرماندهی مشترک
head quarters مرکز فرماندهی
flag ship ناو سر فرماندهی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
continuity of command مداومت فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
bridged پل فرماندهی کشتی
command post پست فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
area command فرماندهی منطقه
command post پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
high command فرماندهی عالی
commandery مقام فرماندهی
administrative command فرماندهی اداری
commands سرکردگی فرماندهی
air command فرماندهی هوایی
flagships ناو فرماندهی
flagship ناو فرماندهی
bridges پل فرماندهی کشتی
command سرکردگی فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
supreme فرماندهی عالی
headquarters مرکز فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
base command فرماندهی پایگاه
cupola برجک فرماندهی تانک
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupolas برجک فرماندهی تانک
forward command post پست فرماندهی جلو
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
type command فرماندهی ناو گروه
guide کشتی فرماندهی عملیات
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
command liaison افسر رابط فرماندهی
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
guided کشتی فرماندهی عملیات
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
unified یکپارچه فرماندهی متحد
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
guides کشتی فرماندهی عملیات
air command فرماندهی نیروی هوایی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
officers افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer افسر معین کردن فرماندهی کردن
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com