Dictiornary-Farsi | فرمان از جلو نظام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
normal interval	فرمان از جلو نظام


Search result with all words

right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
Other Matches

marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
chuck	سه نظام
chucked	سه نظام
system	نظام
systems	نظام
trend	نظام
trends	نظام
chucks	سه نظام
military	نظام
left d.	نظام به چپ
credit system	نظام اعتباری
colonial system	نظام استعماری
socialism	نظام اشتراکی
incentive system	نظام تشویقی
filing system	نظام بایگانی
drill chuck	سه نظام مته
order	نظام معماری
collectivism	نظام اشتراکی
hand operated chuck	سه نظام دستی
household system	نظام خانوادگی
factory system	نظام کارخانهای
educational system	نظام اموزشی
conversational system	نظام محاورهای
cutter chuck	سه نظام فرز
delusional system	نظام هذیانی
dual price system	نظام دو قیمتی
communist system	نظام کمونیستی
communication system	نظام ارتباطی
horse	سواره نظام
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
household system	نظام تولیدخانوادگی
system	نظام سیستم
dragoon	سواره نظام
dragoons	سواره نظام
barter system	نظام تهاتری
barter system	نظام پایاپای
banking system	نظام بانکداری
agrarian system	نظام ارضی
action system	نظام عمل
accounting system	نظام حسابداری
infantry	پیاده نظام
military	مربوط به نظام
phonology	نظام صوتی
cavalry	سواره نظام
military service	نظام وفیفه
foot infantry	پیاده نظام
conscription	نظام وفیفه
feudalism	نظام زمینداری
binary system	نظام دو نمادی
biological system	نظام زیستی
biosystem	نظام زیستی
systems	نظام سیستم
cognitive system	نظام شناختی
closed system	نظام بسته
chuck	دستگاه نظام
chuck	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
chucks	دستگاه نظام
chucks	صفحه نظام
horseman	سواره نظام
class system	نظام طبقاتی
chuck wrench	اچار سه نظام
centralized system	نظام متمرکز
caste system	نظام کاستی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
boring chuck	سه نظام مته
communism	نظام اشتراکی
serfdom system	نظام رعیتی
systems analysis	نظام شناسی
tax system	نظام مالیاتی
taylorism	نظام تیلور
the military profession	کار نظام
regulations	نظام نامه
exemption	معافی نظام
skirmisher	پیاده نظام
modern system	نظام نوین
underdetermined system	نظام نامعین
code	نظام نامه
mixed system	نظام مختلط
value system	نظام ارزشها
double standard	نظام دو معیاری
modern system	نظام جدید
musculature	نظام عضلانی
serfdom	نظام دهقانی
sensorium	نظام حسی
serfdom system	نظام سرفی
social system	نظام اجتماعی
price system	نظام قیمتی
price system	نظام قیمت
system dynamics	پویائی نظام
systematization	نظام دهی
serviced	نظام وفیفه
serfdom	نظام رعیتی
open system	نظام باز
welfare system	نظام رفاهی
miniature system	خرده نظام
jaw chuck	سه نظام فک دار
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
man power	مشمولین نظام
landlordism	نظام اربابی
yeomanry	سواره نظام
mnemonic system	نظام یادیار
market system	نظام بازار
service	نظام وفیفه
conscript	مشمول نظام کردن
conscripts	مشمول نظام کردن
conscripted	مشمول نظام کردن
clamping chuck	سه نظام بست دار
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
society	نظام اجتماعی گروه
infantryman	سرباز پیاده نظام
societies	نظام اجتماعی گروه
closed system	نظام اقتصادی بسته
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
slacker	فراری ازخدمت نظام
slackers	فراری ازخدمت نظام
capitalist system	نظام سرمایه داری
social security system	نظام تامین اجتماعی
military service	خدمت نظام وفیفه
infantryman	جمعی پیاده نظام
caste system	نظام طبقهای منفصل
to enter the military	داخل نظام شدن
army regulation	نظام نامه ارتشی
monarchical	هواداری نظام شاهی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
cosmos	نظام عالم وجود
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
voting system	نظام رای گیری
national service	خدمت نظام وظیفه
cavalry unit	یکان سوار نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
infantrymen	جمعی پیاده نظام
constitution	نظام نامه مزاج
constitutions	نظام نامه مزاج
systems approach	رویکرد نظام نگر
infantry	رسته پیاده نظام
wage system	نظام پرداخت دستمزد
ironside	نام سواره نظام
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
conscripting	مشمول نظام کردن
merit system	نظام شایستگی نگر
extended family system	نظام فامیلی گسترده
exchange rate system	نظام نرخ ارز
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
dragonnades	بوسیله سواره نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
free economic system	نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
janizary	سرباز پیاده نظام
grabby	نفر پیاده نظام
gold standard	نظام پایه طلا
gold standard	نظام پولی طلا
light infantry	پیاده نظام سبک
gold currency system	نظام پولی طلا
gold backing system	نظام پایه طلا
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
free market system	نظام بازار ازاد
foot soldier	سرباز پیاده نظام
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
rationing system	نظام سهمیه بندی
conscription law	قانون نظام وفیفه
rationing system	نظام جیره بندی
quota system	نظام سهمیه بندی
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
phylarch	فرمانده سواره نظام
to bear arms	خدمت نظام کردن
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
planning system	نظام برنامه ریزی
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
desert from military service	فراری از خدمت نظام
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
cosmology	نظام عالم وجود
cosmologies	نظام عالم وجود
dragoons	سواره نظام راهدایت کردن
land service	خدمت نظام در نیروی زمینی