Dictiornary-Farsi | فرمان خاموشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tatoo	فرمان خاموشی


Other Matches

dead hours	ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
mums	خاموشی
taciturnity	خاموشی
blackout	خاموشی
blackouts	خاموشی
extinction	خاموشی
mum	خاموشی
sub silentio	در خاموشی
reticence	خاموشی
power blackout	خاموشی
black out	خاموشی
silencing	خاموشی
silences	خاموشی
power failure	خاموشی
power outage [American]	خاموشی
blackout	خاموشی
curfew	خاموشی
curfews	خاموشی
silence	خاموشی
power cut	خاموشی
silenced	خاموشی
electricity cut	خاموشی
obmutescence	خاموشی
reticency	خاموشی
quiescsnce or cency	خاموشی
pipe down	خاموشی
quies csnce or cency	خاموشی
taps	شیپور خاموشی
quiescence	بی حرکتی خاموشی
delayed extinction	خاموشی درنگیده
puniness	ضعف خاموشی
covert extinction	خاموشی نااشکار
last post	شیپور خاموشی
curfew period	ساعات خاموشی
experimental extinction	خاموشی ازمایشی
simultaneous extinction	خاموشی همزمان
curfew	شیپور خاموشی
extinction	اطفاء خاموشی
last port	شیپور خاموشی
stills	سکوت خاموشی
stillest	سکوت خاموشی
blanking signal	پیام خاموشی
blanking bars	نوارهای خاموشی
dead hours	ساعات خاموشی در شب
turn in	شیپور خاموشی
extinction voltage	ولتاژ خاموشی
curfews	شیپور خاموشی
still	سکوت خاموشی
stiller	سکوت خاموشی
battle lights	چراغ خاموشی شبانه
pipe down	سوت خاموشی ناو
retrace blanking	خاموشی خطوط بازگشتی
assembly	شیپور خاموشی دستگاه مرکب
silert gives consent	خاموشی موجب رضا است
dimout	خاموشی چراغ ها در موقع حمله هوایی
to impose a curfew	خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
black out	قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
black out	حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
commission	فرمان
precept	فرمان
chartering	فرمان
for	فرمان FOR
handlebar	فرمان
chartered	فرمان
MD	فرمان D
if	فرمان IF
charter	فرمان
MDs	فرمان D
steering	فرمان
charters	فرمان
commissioning	فرمان
commissions	فرمان
decrees	فرمان
ship will adjust	فرمان
at my command	به فرمان من
rudder bar	فرمان
bugle call	فرمان
by order of	فرمان
chdir	فرمان CD
rescript	فرمان
ordinace	فرمان
firman	فرمان
mkdir	فرمان D
mark time	فرمان در جا
handle bar	فرمان
hest	فرمان
decreeing	فرمان
decreed	فرمان
precepts	فرمان
Rd	فرمان RD
institute	فرمان
instituted	فرمان
institutes	فرمان
instituting	فرمان
ordinance	فرمان
ordinances	فرمان
assize	فرمان
sanction	فرمان
sanctioned	فرمان
sanctioning	فرمان
sanctions	فرمان
decree	فرمان
indocile	نا فرمان
command	فرمان
worded	فرمان
word	فرمان
control	فرمان
controls	فرمان
commandment	فرمان
commandments	فرمان
commanded	فرمان
pipes	فرمان
insubordinate	نا فرمان
commands	فرمان
edict	فرمان
controlling	فرمان
drive	فرمان
edicts	فرمان
drives	فرمان
commanded	فرمان دستوردادن
handle bar arm	دسته فرمان
submission	فرمان بردار
commands	فرمان دادن
handle escutcheon	روقفلی فرمان
commands	فرمان دستوردادن
rudder bar	فرمان هواپیما
battalia	فرمان جنگ
postponement	فرمان بردار
commanded	فرمان دادن
hypotaxis	فرمان بردار
controller	دستگاه فرمان
god's ordinace	فرمان خدا
chkdsk	فرمان CHKDSK
command	فرمان دادن
chcp	فرمان CHCP
command	فرمان دستوردادن
channel command	فرمان کانال
cease fire	فرمان اتش بس
servo	فرمان یار
backup	فرمان BACKUP
automatic controller	دستگاه فرمان
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
left flank march	فرمان سمت چپ رو
instrument board	تخته فرمان
internal command	فرمان درونی
left hand drive	فرمان به سمت چپ
left-hand drive	فرمان به سمت چپ
irade	حکم فرمان
control circuit	مدار فرمان
modes	فرمان ODE
mode	فرمان ODE
subsumption	فرمان بردار
erasing	فرمان ERASE
attrib	فرمان اتریب
at or within call	اماده فرمان
suborder	فرمان بردار
at ease	فرمان ازاد
at call	اماده فرمان
subordination	فرمان بردار
advance march	فرمان پیش
commanding	فرمان دهنده
replace	فرمان REPLACE
erases	فرمان ERASE
erased	فرمان ERASE
cls	فرمان CLS
external command	فرمان خارجی
preparatory command	فرمان خبر
erase	فرمان ERASE
del	فرمان DEL
decretal	فرمان پاپ
replaced	فرمان REPLACE
replaces	فرمان REPLACE
replacing	فرمان REPLACE
rite	فرمان اساسی
control system	سیستم فرمان
power steering	فرمان خودکار
order arms	فرمان پافنگ
external command	فرمان برونی
rise and shine	فرمان برپا
filter command	فرمان FILTER
parade rest	فرمان ازاد
operator command	فرمان متصدی
electronic control	فرمان الکترونیکی
drum controller	غلطک فرمان
fire order	فرمان اتش