English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
power steering فرمان خودکار
Search result with all words
governor دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governors دستگاه فرمان خودکار گاورنور
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
Other Matches
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
forward march فرمان قدم رو فرمان پیش
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
auyomated خودکار
autonomic خودکار
automatics خودکار
automotive خودکار
automatous خودکار
automaticity خودکار
automatic خودکار
pen خودکار
mechnical خودکار
ballpens خودکار ها
preset خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
ball pens خودکار ها
ballpoints خودکار ها
unattended خودکار
self-starter خودکار
self-starters خودکار
unmanned خودکار
ballpoint pens خودکار ها
self acting خودکار
for فرمان FOR
controlling فرمان
instituting فرمان
ordinance فرمان
ordinances فرمان
if فرمان IF
controls فرمان
control فرمان
MDs فرمان D
institutes فرمان
chartered فرمان
chartering فرمان
precepts فرمان
MD فرمان D
steering فرمان
charters فرمان
handlebar فرمان
commission فرمان
drives فرمان
drive فرمان
commandments فرمان
commissioning فرمان
commissions فرمان
commandment فرمان
Rd فرمان RD
institute فرمان
instituted فرمان
charter فرمان
sanction فرمان
ordinace فرمان
rescript فرمان
rudder bar فرمان
ship will adjust فرمان
mkdir فرمان D
mark time فرمان در جا
indocile نا فرمان
sanctioned فرمان
sanctioning فرمان
sanctions فرمان
decree فرمان
decreed فرمان
decreeing فرمان
decrees فرمان
assize فرمان
at my command به فرمان من
precept فرمان
firman فرمان
bugle call فرمان
by order of فرمان
chdir فرمان CD
handle bar فرمان
hest فرمان
insubordinate نا فرمان
edict فرمان
edicts فرمان
worded فرمان
word فرمان
pipes فرمان
command فرمان
commands فرمان
commanded فرمان
self loading پرشونده خودکار
automatic regulation تنظیم خودکار
automatic flasher چشمکزن خودکار
automatic rifle تفنگ خودکار
automatic rifle توپ خودکار
automatic steering device سکان خودکار
automatic telephone تلفن خودکار
repeating firearm اسلحه خودکار
automatic telephone system تلفن خودکار
self destroying منفجرشونده خودکار
semiautomatic نیمه خودکار
self test ازمایش خودکار
automatic focusing تمرکز خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
automatic interrupt وقفه خودکار
automatic loader بارکن خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
automatic mechanism مکانیزم خودکار
automata ماشینهای خودکار
automatic record changer گرام خودکار
semi automatic نیم خودکار
crane track جرثقیل خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
automatic throttle ساسات خودکار
automatic titrator تیترکننده خودکار
full automatic تماما" خودکار
fully automatic کاملا" خودکار
automatization خودکار شدن
automatic computer کامپیوتر خودکار
ball point pen قلم خودکار
automatization خودکار کردن
automatize خودکار کردن
autosave ضبط خودکار
autotrace اثر خودکار
autotype چاپ خودکار
coach screw پیچ خودکار
mechanical sawmill اره خودکار
automatically بطور خودکار
push botton وسایل خودکار
automates خودکار کردن
automatic treatment تسویه خودکار
cutout فیوز خودکار
automated خودکار کردن
automate خودکار کردن
player piano پیانو خودکار
automatic tuning میزانساز خودکار
automatic weapon سلاح خودکار
automatism بطور خودکار
auyomated خودکار شده
automatic fire تیراندازی خودکار
mechanically بطور خودکار
autofeather فدر خودکار
autogenous welding جوشکاری خودکار
automated office دفتر خودکار
automatics دستگاه خودکار
automatic aiming تعقیب خودکار
automatic tracking تعقیب خودکار
automaton ماشین خودکار
automatons ماشین خودکار
autotrack تعقیب خودکار
auto starter استارت خودکار
automation خودکار سازی
robot دستگاه خودکار
robots دستگاه خودکار
automation خودکار کردن
automation اتوماسیون خودکار
automatic balance ترازوی خودکار
automatic bass compensation بمرسان خودکار
flashgun فلاش خودکار
systematic خودکار سیستماتیک
automating خودکار کردن
automatic control کنترل خودکار
automatic door switch کلید خودکار در
automatic fire اتش خودکار
automatic controller مراقب خودکار
door switch کلید خودکار در
automatic cutout قطع خودکار
automatic دستگاه خودکار
flashguns فلاش خودکار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
sub-machine gun تیربار خودکار
automatic behavior رفتار خودکار
automatic buret بورت خودکار
automatic carriage تعویض خودکار
automatic check مقابله خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com