Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
break off
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
Other Matches
close air support
پشتیبانی هوایی نزدیک
midnight
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
close support
پشتیبانی نزدیک
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
close covering group
ناو گروه پشتیبانی نزدیک
air support
پشتیبانی هوایی
airmobile support party
گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
deep air support
پشتیبانی هوایی دور
aerial fire support
پشتیبانی اتش هوایی
direct air support center
مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
close aboard
پوشش هوایی نزدیک
air operations
عملیات هوایی
weapons hold
فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
air offensive
عملیات افندی هوایی
airmobile operations
عملیات متحرک هوایی
air area operations
عملیات منطقه هوایی
tactical air operation
عملیات تاکتیکی هوایی
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
gates
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
gates
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air ground section
قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air facility
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air ground system
سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air inst alations
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
wingman
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
intruder operation
تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
way point
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
harassing
عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
ctrl break
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
fire support coordination
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
cancel check firing
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
in support of
در پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی از
support
پشتیبانی
backing
پشتیبانی
afloat support
پشتیبانی
patronage
پشتیبانی
protection
پشتیبانی
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
combat support
پشتیبانی رزمی
corrective maintenance
پشتیبانی اصلاحی
global backup
پشتیبانی کلی
back-up
پشتیبانی یا کمک
technical support
پشتیبانی فنی
back up
پشتیبانی یا کمک
naval support
پشتیبانی دریایی
direct support
پشتیبانی مستقیم
timed backup
پشتیبانی دورهای
logistic support
پشتیبانی تدارکاتی
logistic support
پشتیبانی لجستیکی
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
maintenance support
پشتیبانی تعمیراتی
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
general support
پشتیبانی عمومی
geo deu reo
پشتیبانی کننده
fire support
پشتیبانی اتش
supporting
تقویت پشتیبانی
sustaining
پشتیبانی کننده
tactical support
پشتیبانی رزمی
vindicate
پشتیبانی کردن از
aiding
پشتیبانی کردن
aided
پشتیبانی کردن
aid
پشتیبانی کردن
archival backup
پشتیبانی بایگانی
support
پشتیبانی کردن
rallied
پشتیبانی کردن
rallies
پشتیبانی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com