English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
low level format فرمت سطح پایین
Other Matches
encapsulation دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
unjustified نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
down سوی پایین بطرف پایین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cell format فرمت سل
initialization فرمت
global format فرمت کلی
numeric format فرمت عددی
general format فرمت کلی
formatting فرمت کردن
format file فایل فرمت
file format فرمت فایل
reformat فرمت مجدد
document format فرمت مدرک
unformatted که فرمت نشده است
graphics file format فرمت فایل نگارهای
data interchange format file فایل با فرمت مبادله
cif فرمت میانی معروف
unformatted دیسک مغناطیسی فرمت نشده
structure نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structuring نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
logical format قالب بندی یا فرمت منطقی
preformatted آنچه فرمت شده باشد
structures نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
high level format فرمت یا قالب بندی سطح بالا
unformatted گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
revert صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
output 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
outputs 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
languages قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
reverted صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
reverting صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
reverts صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند
language قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
encoder وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
reformatting عمل فرمت کردن دیسک که حاوی داده است
checks بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
presentation layer ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
eighty track disk دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
combi player درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
emptied رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptiest رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
empties رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
export ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
exported ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
exporting ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
empty رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
FIF فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
unformatted 1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
style فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styled فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styling فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
drivers نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
styles فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
protocols ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
alien دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
aliens دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
rich text format روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
output به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
outputs به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
RIFF فایل که حاوی اطلاعاتی است که با قالب فایل RIFF فرمت میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
high level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
style sheet الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
CD ROM/XA فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
CD ROM Extended Architecture فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
sectors دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
viewer امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewers امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
Video for Windows مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
Web page فایل ذخیره شده در وب سرور که حاوی متن فرمت شده , گرافیک و اتصالات در متنهای با کلمات کلیدی به صفحات دیگر اینترنت یا وب سایت است
reformat فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
lowers پایین تر
lowered پایین تر
lower پایین تر
below پایین
low پایین
low level پایین
hypogenous پایین رو
dowm پایین
flat پایین
flattest پایین
underneath پایین
neath or neath پایین تر
neath or neath پایین
down stairs پایین
lower limit حد پایین
lower most پایین تر
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
vide infara پایین
de- پایین
hereafter <adv.> در پایین
bal از مچ پا به پایین
further down پایین تر
bottoms پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
infara پایین تر
infara پایین
lower پایین
bottom پایین
below <adv.> در پایین
beneath پایین تر
shitu پایین
subatmospheric پایین تر از جو
sub- یا پایین تر
subteen پایین تر از سن 31
short پایین تر
shortest پایین تر
shorter پایین تر
tailwater پایین اب
lowering پایین تر
down پایین
beneath پایین
submiss پایین
look down پایین امدن
downward travel ضربه رو به پایین
low frequency فرکانس پایین
bottom up از پایین به بالا
low energy انرژی پایین
low activity فعالیت پایین
downward movement حرکت رو به پایین
low altitude ارتفاع پایین
drive ضربه از پایین
low wing بال پایین
lower bound کران پایین
bottommost پایین ترین
drives ضربه از پایین
low level در سطح پایین
At lower levels. در سطوح پایین تر
downward روبه پایین
push down stack پایین فشردنی
catabatic پایین اینده
downward پایین زیرین
downtrend سیربطرف پایین
downward compatibility سازگارمتمایل به پایین
to reach down پایین اوردن
to set down پایین اوردن
to sink in the scale پایین رفتن
low پایین اهسته
low پایین ضعیف
feet پایین دامنه
From top to bottom. ازبالاتا پایین
let down پایین کردن
subordinated فرعی پایین تر
subordinate فرعی پایین تر
res noitaloseR پایین
go down پایین رفتن
go dan barai رد کردن از پایین
lee پایین باد
shutting پایین اوردن
shuts پایین اوردن
shut پایین اوردن
alow روبه پایین
hereinbelow در پایین این
subordinates فرعی پایین تر
subordinating فرعی پایین تر
beneath از زیر پایین تر از
face down feed خورد رو به پایین
depressions پایین دادن
infrahuman پایین تر از انسان
foot پایین بادبان
depression پایین دادن
dim light نور پایین
undermost پایین ترین
bate پایین اوردن
uoppon pyon soon koot کف دست پایین
up and down بالا و پایین
minor پایین رتبه
low pass پایین گذر
hereinbelow ازاین پایین تر
downward swing نوسان رو به پایین
downstream پایین رود
nutant پایین افتاده
the valley lies below ده در پایین است
nether world جهان پایین
neath or neath پایین زیرین
downstairs طبقه پایین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com