Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
projection formula
فرمول تصویری
Other Matches
formulism
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulization
فرمول بندی فرمول سازی
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
blow up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
isomer
هم فرمول
frame
فرمول
equation
فرمول
equations
فرمول
isomerous
هم فرمول
formulae
فرمول
formula
فرمول
formulas
فرمول
formulism
قاعده فرمول)
dispersion formula
فرمول پاشندگی
emprical formula
فرمول تجربی
electronic formula
فرمول الکترونی
perspective formula
فرمول تجسمی
molecular formula
فرمول مولکولی
mil formula
فرمول میلیم
empirical formula
فرمول خام
empirical formula
فرمول ساده
formularization
فرمول سازی
constitutional formula
فرمول ساختاری
wedge formula
فرمول گوهای
string formula
فرمول رشتهای
taylor formula
فرمول تیلور
structural formula
فرمول گسترده
structural formula
فرمول ساختاری
formularize
بصورت فرمول دراوردن
formulize
بصورت فرمول دراوردن
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
formulated
فرمول بندی کردن
formulaic
مثل یا وابسته به فرمول
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
formulating
فرمول بندی کردن
formulate
فرمول بندی کردن
reformulation
فرمول بندی تازه
formulates
فرمول بندی کردن
refomulate
از نو فرمول بندی کردن
condensed structural formula
فرمول ساختاری فشرده
spearman brown prophecy formula
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
DDT
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
cipher
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
videoed
تصویری
figurative
تصویری
pictorial
تصویری
videoing
تصویری
pictograph
خط تصویری
video
تصویری
videos
تصویری
projective
تصویری
picture writing
خط تصویری
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacting
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
scaling law
فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
video terminal
پایانه تصویری
video monitor
مانیتور تصویری
video terminal
ترمینال تصویری
pictograph
نمودار تصویری
non figurative
غیر تصویری
picture processing
پردازش تصویری
visual scanner
پیماینده تصویری
picture graph
نمودار تصویری
visual page
صفحه تصویری
pictorial tests
ازمونهای تصویری
image sinusoidally
تابیدگی تصویری
video ram
RA بصری یا تصویری
an abstract term
تعبیر تصویری
ikons
نماد تصویری
icons
نماد تصویری
icon
نماد تصویری
facsimiles
پست تصویری
facsimile
پست تصویری
videotext
متن تصویری
hieroglyphs
حروف تصویری
hieroglyph
حروف تصویری
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
hidden
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
self-portraits
تصویری که نقاش از خودبکشد
pictorial
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
self-portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
pictograph
نشان یا علائم تصویری
video digitizer
دیجیتالی کننده تصویری
self portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
pixel
نقطه عنصر تصویری
video game machine
ماشین بازی تصویری
object oriented
تصویری که از بردارهای تعریف
video display unit
واحد نمایش تصویری
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
faxing
نمابرد پست تصویری
video amplifier
تقویت کننده تصویری
faxes
نمابرد پست تصویری
faxed
نمابرد پست تصویری
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
fax
نمابرد پست تصویری
Gothick
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
reproduction
[of a recording]
[audio, video]
پخش
[ضبط صوتی یا تصویری]
blips
تصویری بر روی صفحه رادار
blip
تصویری بر روی صفحه رادار
picture frustration test
ازمون ناکامی سنج تصویری
halftone
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
halftones
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
symbol
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
blurred
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
blur
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurs
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurring
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
curve fitting
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
camera lucida
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
income elasticity of demand
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
d. of macabre
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
gouache
عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید
d. of death
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
Doom
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
riboflavin
ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
wraparound
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
desktop
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
blast through alphanumerics
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
telesoftware
نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
bitmap
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
DV I
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zinc oxid
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
composite video
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
pan-
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
texture mapping
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
pans
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
monitor
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
wetzel
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
digitize
تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
figural rug
[pictorial]
فرش تصویری
[در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
composite video
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
video disk
دیسک بصری دیسک تصویری
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
off screen image
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
pictorial rug
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com