English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
chung shin sooyak فرهنگ اخلاقی تکواندو
Other Matches
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
moralize نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
intuitivism اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
antinomian مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
taekwondo تکواندو
tea کمربند تکواندو
geong geuk حمله تکواندو
shihapjung تشک تکواندو
saboum مربی تکواندو
hayei شلوار تکواندو
teas کمربند تکواندو
kyorougei مبارزه تکواندو
kuang jang neim سرمربی تکواندو
joomeok مشت تکواندو
taekwondo yooksa تاریخچه تکواندو
tou book لباس تکواندو
taekwondo nore سرود تکواندو
kuk kiwo مرکز تکواندو
chung shin اصول تکواندو
deung joomeok پس مشت تکواندو
gasoem گاسوم تکواندو
gei تکنیک تکواندو
geong gegak حمله تکواندو
dojang سالن تمرین تکواندو
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
chi jireugi ضربه بالارونده تکواندو
chagi ضربه پای تکواندو
k o ضربه فنی تکواندو
ap joomok پیش مشت تکواندو
jooshim داور کنار تکواندو
moon doung makki نوعی دفاع تکواندو
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
chung seung برنده هوگوابی تکواندو
diguot jajirogi ضربه مشت تکواندو
deashim داور وسط تکواندو
pakat palmok بیرون ساعد تکواندو
dan shimsa pyon دان سیمساپیو تکواندو
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
ap seogi راه رفتن عادی تکواندو
doobal dang sang ضربه پرشی دوگانه تکواندو
dan gup jeado سیستم درجه بندی تکواندو
chigi ضربه پرتابی دست تکواندو
hoong seung برنده هوگو قرمز تکواندو
withdrawals کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal کناره گیری از مسابقه تکواندو
geong gyuk نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
heichio makki بازکردن دفاع ضربدری هشیوماگی تکواندو
tae guk در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
gup shimsa pyon فرم ازمون درجه تکواندو گاپ سیمساپیو
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
ethical اخلاقی
petulance بد اخلاقی
immorality بد اخلاقی
moral اخلاقی
petulancy بد اخلاقی
gnomic اخلاقی
low [morally bad] <adj.> بد [از نظر اخلاقی]
apologue حکایت اخلاقی
obliquity انحراف اخلاقی
principle اخلاقی کردن
principle اصل اخلاقی
code of ethics ضوابط اخلاقی
ethical code ضوابط اخلاقی
moralistic تحمیلگر اخلاقی
good naturedly به خوش اخلاقی
superego شخصیت اخلاقی
sinuosity انحراف اخلاقی
moral perception حس تشخیص اخلاقی
moral education اموزش اخلاقی
imputability مسئولیت اخلاقی
conducted رفتار اخلاقی
dual morality دوگانگی اخلاقی
ethical relativism نسبیت اخلاقی
ethicize اخلاقی کردن
immorally از ازروی بد اخلاقی
immoral غیر اخلاقی
conduct رفتار اخلاقی
parables داستان اخلاقی
conducts رفتار اخلاقی
precept قاعده اخلاقی
precepts قاعده اخلاقی
byword گفته اخلاقی
parable داستان اخلاقی
fable حکایت اخلاقی
conducting رفتار اخلاقی
bywords گفته اخلاقی
maxims گفته اخلاقی
maxim گفته اخلاقی
fables حکایت اخلاقی
lowbrow بی فرهنگ
lexicon فرهنگ
dictionaries فرهنگ
lexicons فرهنگ
culture فرهنگ
kultur فرهنگ
cultures فرهنگ
culturing فرهنگ
dictionary فرهنگ
perversions انحراف جنسی یا اخلاقی
fortitude شهامت اخلاقی شکیبایی
cloaca مرکز مفاسد اخلاقی
frailly بطورشکننده باضعف اخلاقی
foible صعف اخلاقی ضعف
foibles صعف اخلاقی ضعف
perversion انحراف جنسی یا اخلاقی
psychodrama نمایش اخلاقی وانتقادی
generosity <adj.> گذشت [صفت اخلاقی]
tropologic دارای تفسیر اخلاقی
ethics اصول اخلاقی اخلاقیات
moral realism واقع نگری اخلاقی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
axiological مبحث نوامیس اخلاقی
subculture خرده فرهنگ
walking dictionary فرهنگ متحرک
dictionary فرهنگ لغات
urbiculture شهر فرهنگ
dictionaries فرهنگ لغات
national culture فرهنگ ملی
rhyming dictionary فرهنگ قوافی
subcultures خرده فرهنگ
ministry of education وزارت فرهنگ
ministry education وزارت فرهنگ
dictionary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
thesaurus فرهنگ جامع
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
thesauruses فرهنگ جامع
word book فرهنگ لغات
subculture فرهنگ فرعی
iranism فرهنگ ایرانی
wordbook فرهنگ لغات
subcultures فرهنگ فرعی
lexicography فرهنگ نویسی
deculturation فرهنگ زدایی
data dictionary فرهنگ داده ها
vocabularies فرهنگ لغات
class culture فرهنگ طبقهای
folklore فرهنگ قومی
armenian فرهنگ ارمنی
acculturate فرهنگ پذیرفتن
educative فرهنگ بخش
abclution فرهنگ ناپذیری
acculturation فرهنگ پذیری
an a to a dictionary ضمیمه فرهنگ
Arabic فرهنگ عربی
deculturation فرهنگ باختگی
graecism فرهنگ یونانی
encyclopaedia فرهنگ جامع
etymologicon فرهنگ مشتقات
enculturation فرهنگ اموزی
gazetteer فرهنگ جغرافیایی
gradus فرهنگ عروضی
vocabulary فرهنگ لغات
amoral بدون احساس مسئولیت اخلاقی
To be short tempered with someone. با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
axiomatic حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
moralists فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
principle مرام اخلاقی قاعده کلی
moralist فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
inofficious خارج ازوفیفه اخلاقی یاطبیعی
scruple نهی اخلاقی وسواس باک
unmorality عدم مراعات اصول اخلاقی
hellenist متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossary فرهنگ لغات دشوار
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
culture free tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests ازمونهای فرهنگ- بسته
an a to a dictionary ذیل یاملحقات فرهنگ
lexical وابسته به فرهنگ نویسی
lexical وابسته به فرهنگ لغات
glossaries فرهنگ لغات دشوار
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
to draw a moral معنی یا نتیجه اخلاقی داستانی را فهماندن
to preach moral principles اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
I feel morally bound to … از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
utilitarian معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
The moral of the story is that … نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
puritanic سخت گیریا متظاهردر اموردینی یا اخلاقی
deontology وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
de rigueur از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
Brahmin آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmins آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
slavicist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture وسیله ترقی فرهنگ است
germanist دانشمند فرهنگ و زبان المانی
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com