Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (1 milliseconds)
English
Persian
deculturation
فرهنگ باختگی
Other Matches
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
lexicon
فرهنگ
culture
فرهنگ
kultur
فرهنگ
cultures
فرهنگ
culturing
فرهنگ
lexicons
فرهنگ
dictionary
فرهنگ
dictionaries
فرهنگ
lowbrow
بی فرهنگ
armenian
فرهنگ ارمنی
ministry education
وزارت فرهنگ
an a to a dictionary
ضمیمه فرهنگ
deculturation
فرهنگ زدایی
enculturation
فرهنگ اموزی
encyclopaedia
فرهنگ جامع
data dictionary
فرهنگ داده ها
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
gradus
فرهنگ عروضی
graecism
فرهنگ یونانی
iranism
فرهنگ ایرانی
class culture
فرهنگ طبقهای
etymologicon
فرهنگ مشتقات
national culture
فرهنگ ملی
wordbook
فرهنگ لغات
word book
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
فرهنگ لغات
glossary
فرهنگ لغات
dictionary
فرهنگ لغات
walking dictionary
فرهنگ متحرک
urbiculture
شهر فرهنگ
rhyming dictionary
فرهنگ قوافی
thesauruses
فرهنگ جامع
dictionaries
فرهنگ لغات
educative
فرهنگ بخش
subculture
خرده فرهنگ
dictionary
فرهنگ لغات
subculture
فرهنگ فرعی
subcultures
خرده فرهنگ
subcultures
فرهنگ فرعی
thesaurus
فرهنگ جامع
Arabic
فرهنگ عربی
lexicography
فرهنگ نویسی
folklore
فرهنگ قومی
vocabularies
فرهنگ لغات
vocabulary
فرهنگ لغات
abclution
فرهنگ ناپذیری
acculturate
فرهنگ پذیرفتن
acculturation
فرهنگ پذیری
ministry of education
وزارت فرهنگ
chung shin sooyak
فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary
ذیل یاملحقات فرهنگ
culture fair tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries
فرهنگ لغات دشوار
culture free tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical
وابسته به فرهنگ لغات
glossary
فرهنگ لغات دشوار
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
lexical
وابسته به فرهنگ نویسی
culture bound tests
ازمونهای فرهنگ- بسته
hellenist
متخصص فرهنگ یونان
Brahmin
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
vocabular
مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmins
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
glossaries
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture
وسیله ترقی فرهنگ است
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
glossary
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavicist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
slavist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
intercultural
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistines
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean .
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistia
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Indian style
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
humanism
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me!
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
This dictionary has many examples of how idioms are used .
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
gradus
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
synonymize
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
lore
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
sinologist
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologue
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism
طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlas
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com