Dictiornary-Farsi | فرهنگ جامع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 185 (10 milliseconds)

English	Persian
thesaurus	فرهنگ جامع
thesauruses	فرهنگ جامع
encyclopaedia	فرهنگ جامع


Other Matches

onomasticon	فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
self contained	جامع
self inclusive	جامع
sweeping	جامع
masters	جامع
mastered	جامع
comprehensive	جامع
master	جامع
Catholic	جامع
Catholics	جامع
precise	جامع
aggregative	جامع
all around	جامع
encyclopedic	جامع
echaustive	جامع
ecumenic	جامع
collective	جامع
executtive	جامع
exhaustive	جامع
totaled	جامع
plenaries	جامع
largest	جامع
universal	جامع
plenary	جامع
large	جامع
larger	جامع
total	جامع
integrated	جامع
totals	جامع
totalling	جامع
totalled	جامع
totaling	جامع
comprehensive job	کار جامع
comprehensive schools	اموزشگاه جامع
comprehensively	بطور جامع
comprehensive plans	برنامههای جامع
comprehensive school	اموزشگاه جامع
comprehensive insurance	بیمه جامع
collective antenna	انتن جامع
generically	بطور جامع
cathedrals	کلیسای جامع
generic	عام جامع
polytechnics	جامع الفنون
polytechnic	جامع الفنون
highway	شینه جامع
highways	شینه جامع
collective contact	کنتاکت جامع
spacious	جامع گشاد
omnibus bar	شمش جامع
general	جامع همگانی
pure procedure	رویه جامع
inclusively	بطور جامع
generals	جامع همگانی
thalweg	جامع المیاه
to cover much ground	جامع بودن
turnkey system	سیستم جامع
cathedral	کلیسای جامع
universal product code	کد جامع محصول
fully qualified	جامع الشرایط
universal identifier	معرف جامع
stock	جامع نسب
stocked	جامع نسب
universal	جامع جهانی
blanket policy	بیمه نامه جامع
encyclopaedism	علوم واطلاعات جامع
comprehensive insurance policy	بیمه نامه جامع
comprehensive planning	برنامه ریزی جامع
comprehensive program	برنامه اجرائی جامع
encyclopaedical	وابسته به دایره المعارف جامع
encyclopaedic	وابسته به دایره المعارف جامع
inclusive design	طرح جامع و کامل [فراگیر]
From A to Z. In every deatail.	از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
sediment function	تابع بده مواد جامع
oecumenical	جامع مشهوردر سراسر جهان
polymaths	جامع علوم معقول ومنقول
polymath	جامع علوم معقول ومنقول
dictionaries	فرهنگ
lexicons	فرهنگ
lexicon	فرهنگ
culturing	فرهنگ
lowbrow	بی فرهنگ
cultures	فرهنگ
culture	فرهنگ
kultur	فرهنگ
dictionary	فرهنگ
lateran	نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
upc	code product unversal کد جامع محصول
calculus	حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
word book	فرهنگ لغات
rhyming dictionary	فرهنگ قوافی
dictionary	فرهنگ لغات
subcultures	فرهنگ فرعی
gazetteer	فرهنگ جغرافیایی
lexicography	فرهنگ نویسی
gradus	فرهنگ عروضی
walking dictionary	فرهنگ متحرک
ministry education	وزارت فرهنگ
iranism	فرهنگ ایرانی
ministry of education	وزارت فرهنگ
national culture	فرهنگ ملی
subculture	خرده فرهنگ
subcultures	خرده فرهنگ
urbiculture	شهر فرهنگ
subculture	فرهنگ فرعی
graecism	فرهنگ یونانی
etymologicon	فرهنگ مشتقات
folklore	فرهنگ قومی
dictionaries	فرهنگ لغات
armenian	فرهنگ ارمنی
an a to a dictionary	ضمیمه فرهنگ
deculturation	فرهنگ باختگی
acculturation	فرهنگ پذیری
acculturate	فرهنگ پذیرفتن
abclution	فرهنگ ناپذیری
educative	فرهنگ بخش
class culture	فرهنگ طبقهای
data dictionary	فرهنگ داده ها
deculturation	فرهنگ زدایی
vocabulary	فرهنگ لغات
glossary	فرهنگ لغات
lexicon [dictionary]	فرهنگ لغات
wordbook	فرهنگ لغات
enculturation	فرهنگ اموزی
Arabic	فرهنگ عربی
vocabularies	فرهنگ لغات
dictionary	فرهنگ لغات
universal	transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
encyclopedist	دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
an a to a dictionary	ذیل یاملحقات فرهنگ
glossaries	فرهنگ لغات دشوار
glossary	فرهنگ لغات دشوار
eeglish persian dictionary	فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program	برنامه فرهنگ لغات
lexical	وابسته به فرهنگ لغات
chung shin sooyak	فرهنگ اخلاقی تکواندو
culture free tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests	ازمونهای فرهنگ- بسته
lexical	وابسته به فرهنگ نویسی
culture fair tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
Brahmins	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
germanist	دانشمند فرهنگ و زبان المانی
slavicist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
glossaries	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism	پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture	وسیله ترقی فرهنگ است
americanist	متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
vocabular	مربوط به فرهنگ لغات زبان
glossary	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
turnkey	سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
philistia	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist	فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistine	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean .	فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
intercultural	وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
Indian style	[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!	به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
humanism	مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
acculturate	نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me!	وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
This dictionary has many examples of how idioms are used .	این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
This dictionary is published(printed) in three volumes.	این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist	کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
synonymize	الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
gradus	فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
lore	فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
homestay	خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
bus bar	شینه جریان شینه جامع ریل تماس
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologue	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie	[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism	طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs	فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlas	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design	طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]