English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
English Persian
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Other Matches
vocabularies فرهنگ لغات
wordbook فرهنگ لغات
word book فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
dictionaries فرهنگ لغات
vocabulary فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات دشوار
lexical وابسته به فرهنگ لغات
glossaries فرهنگ لغات دشوار
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
synonymize الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
commentators سفرنگ گر
commentator سفرنگ گر
commentaries سفرنگ
commentary سفرنگ
gloss تاویل سفرنگ
terminologies لغات
terminology لغات
vocabulary فهرست لغات
wordplay بازی با لغات
vocabularies فهرست لغات
nomenclature مجموعه لغات
ellipsis انداختن لغات
vocabulary مجموع لغات یک زبان
vocabularies مجموع لغات یک زبان
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
syntactics علم ترکیب لغات
semantics علم لغات و معانی
worded لغات رابکار بردن
word لغات رابکار بردن
etymology علم اشتقاق لغات
etymologies علم اشتقاق لغات
vocabular مربوط به لغات یا فهرست ان
nomenclator فهرست لغات و اسامی
etymological مربوط به ریشه لغات
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
reword لغات متنی را عوض کردن
semantics علم لغات معنی شناسی
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
agglutination ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
cultures فرهنگ
kultur فرهنگ
lexicons فرهنگ
lowbrow بی فرهنگ
dictionaries فرهنگ
dictionary فرهنگ
culturing فرهنگ
lexicon فرهنگ
culture فرهنگ
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
graecism فرهنگ یونانی
thesauruses فرهنگ جامع
subculture خرده فرهنگ
gradus فرهنگ عروضی
walking dictionary فرهنگ متحرک
folklore فرهنگ قومی
subculture فرهنگ فرعی
rhyming dictionary فرهنگ قوافی
thesaurus فرهنگ جامع
ministry of education وزارت فرهنگ
national culture فرهنگ ملی
subcultures فرهنگ فرعی
iranism فرهنگ ایرانی
urbiculture شهر فرهنگ
subcultures خرده فرهنگ
ministry education وزارت فرهنگ
gazetteer فرهنگ جغرافیایی
etymologicon فرهنگ مشتقات
deculturation فرهنگ باختگی
acculturation فرهنگ پذیری
acculturate فرهنگ پذیرفتن
abclution فرهنگ ناپذیری
Arabic فرهنگ عربی
lexicography فرهنگ نویسی
an a to a dictionary ضمیمه فرهنگ
armenian فرهنگ ارمنی
encyclopaedia فرهنگ جامع
enculturation فرهنگ اموزی
deculturation فرهنگ زدایی
data dictionary فرهنگ داده ها
class culture فرهنگ طبقهای
educative فرهنگ بخش
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
chung shin sooyak فرهنگ اخلاقی تکواندو
hellenist متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
culture free tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests ازمونهای فرهنگ- بسته
lexical وابسته به فرهنگ نویسی
an a to a dictionary ذیل یاملحقات فرهنگ
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
Brahmins آدم با فرهنگ از طبقات بالا
Brahmin آدم با فرهنگ از طبقات بالا
germanist دانشمند فرهنگ و زبان المانی
slavist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavicist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture وسیله ترقی فرهنگ است
americanist متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
philistine ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean . فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistia ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Don't touch me!; Don't you touch me! به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me! وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
lore فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
glossaries فهرست معانی فهرست لغات
glossary فهرست معانی فهرست لغات
sinologue چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlases فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com