Dictiornary-Farsi | فرهنگ نویسی واژه نگاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)

English	Persian
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری


Search result with all words

lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
Other Matches

lexicography	فرهنگ نویسی
lexical	وابسته به فرهنگ نویسی
onomasticon	فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
portmanteaus	واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux	واژه مرکب از دو واژه
portmanteau	واژه مرکب از دو واژه
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
pascal	زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure	زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography	مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula	زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming	برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth	نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c	رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
angiography	رگ نگاری
arteriography	رگ نگاری
reticulum	نگاری
monograph	تک نگاری
monographs	تک نگاری
hydrographic	اب نگاری
hydrography	اب نگاری
modular programming	برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
kultur	فرهنگ
lowbrow	بی فرهنگ
lexicon	فرهنگ
culture	فرهنگ
culturing	فرهنگ
dictionaries	فرهنگ
dictionary	فرهنگ
lexicons	فرهنگ
cultures	فرهنگ
stylistics	سلیس نگاری
tachygraphy	تند نگاری
oscillography	نوسان نگاری
topography	مکان نگاری
topography	برجسته نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
leetter writing	نامه نگاری
letter writer	نامه نگاری
letter writing	نامه نگاری
logging	واقعه نگاری
pictorial art	پیکر نگاری
pictography	صورت نگاری
phonography	صدا نگاری
myography	عضله نگاری
sciagraphy	سایه نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
psychography	روان نگاری
phallography	نعوظ نگاری
petrography	سنگ نگاری
seismography	زلزله نگاری
macrography	بزرگ نگاری
soleprint	انگشت نگاری از پا
spectrography	طیف نگاری
spectrography	بیناب نگاری
picture writing	تصویر نگاری
demography	امار نگاری
data recording	داده نگاری
survey	اب نگاری دریایی
surveyed	اب نگاری دریایی
surveys	اب نگاری دریایی
chromatography	رنگ نگاری
electrotype	برق نگاری
cranioscopy	جمجمه نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
arteriography	نبض نگاری
crystallography	بلور نگاری
dermatographia	پوست نگاری
eco mapping	بوم نگاری
cerography	موم نگاری
hydrographic	مربوط به اب نگاری
pornography	هرزه نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
demography	جمعیت نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
chronology	رخداد نگاری
chronology	وقایع نگاری
dactylagraphy	انگشت نگاری
demography	مردم نگاری
cardiography	قلب نگاری
cartography	نقشه نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
ethnography	قوم نگاری
journalism	روزنامه نگاری
hydrography	علم اب نگاری
subcultures	فرهنگ فرعی
national culture	فرهنگ ملی
class culture	فرهنگ طبقهای
data dictionary	فرهنگ داده ها
deculturation	فرهنگ زدایی
thesaurus	فرهنگ جامع
thesauruses	فرهنگ جامع
acculturate	فرهنگ پذیرفتن
iranism	فرهنگ ایرانی
ministry education	وزارت فرهنگ
graecism	فرهنگ یونانی
ministry of education	وزارت فرهنگ
gazetteer	فرهنگ جغرافیایی
armenian	فرهنگ ارمنی
etymologicon	فرهنگ مشتقات
encyclopaedia	فرهنگ جامع
acculturation	فرهنگ پذیری
enculturation	فرهنگ اموزی
gradus	فرهنگ عروضی
deculturation	فرهنگ باختگی
an a to a dictionary	ضمیمه فرهنگ
subculture	فرهنگ فرعی
subculture	خرده فرهنگ
wordbook	فرهنگ لغات
word book	فرهنگ لغات
lexicon [dictionary]	فرهنگ لغات
urbiculture	شهر فرهنگ
walking dictionary	فرهنگ متحرک
glossary	فرهنگ لغات
dictionary	فرهنگ لغات
vocabulary	فرهنگ لغات
educative	فرهنگ بخش
vocabularies	فرهنگ لغات
folklore	فرهنگ قومی
dictionary	فرهنگ لغات
dictionaries	فرهنگ لغات
Arabic	فرهنگ عربی
subcultures	خرده فرهنگ
abclution	فرهنگ ناپذیری
rhyming dictionary	فرهنگ قوافی
electroencephalography	برق نگاری مغز
newspaper	روزنامه نگاری کردن
diary method	روش خاطره نگاری
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
newspapers	روزنامه نگاری کردن
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
emg	برق نگاری ماهیچه
electromyography	برق نگاری ماهیچه
portraiture	پیکر نگاری تعریف
electrocardiography	قلب نگاری برقی
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
topography	مکان نگاری مساحی
telegraphic	از راه دور نگاری
mental topography	مکان نگاری ذهن
anecdotal method	روش واقعه نگاری
notepaper	کاغذ نامه نگاری
ideographs	حروف اندیشه نگاری
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
finger print department	اداره انگشت نگاری
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
planography	نقشه نگاری طراحی
seismic method	روش زلزله نگاری
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
culture free tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
dictionary program	برنامه فرهنگ لغات
glossaries	فرهنگ لغات دشوار
glossary	فرهنگ لغات دشوار
chung shin sooyak	فرهنگ اخلاقی تکواندو
culture bound tests	ازمونهای فرهنگ- بسته
culture fair tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
an a to a dictionary	ذیل یاملحقات فرهنگ
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
lexical	وابسته به فرهنگ لغات
eeglish persian dictionary	فرهنگ انگلیسی به فارسی
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
automatics	فرم های نامه نگاری
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
automatic	فرم های نامه نگاری
Brahmins	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist	متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
occidentalism	پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
vocabular	مربوط به فرهنگ لغات زبان
glossary	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossaries	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture	وسیله ترقی فرهنگ است
germanist	دانشمند فرهنگ و زبان المانی
Brahmin	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavicist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
philistine	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist	فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistines	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean .	فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
intercultural	وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
apl	یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
Indian style	[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!	به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
terming	واژه
termed	واژه
term	واژه
neologism	نو واژه
neologisms	نو واژه
mosul	واژه