Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
Other Matches
helipad
فرودگاه هلی کوپتر
airfield
فرودگاه
air field
فرودگاه
landing field
فرودگاه
airdrome
فرودگاه
air strip
فرودگاه
airfields
فرودگاه
airstrip
فرودگاه
airstrips
فرودگاه
fields
فرودگاه
airport
فرودگاه
fielded
فرودگاه
aerodromes
فرودگاه
field
فرودگاه
aerodrome
فرودگاه
airports
فرودگاه
heliports
فرودگاه هلیکوپتر
landings
فرودگاه هواپیما
port
فرودگاه هواپیما
landing
فرودگاه هواپیما
alternate aerodrome
فرودگاه یدکی
alternative airfield
فرودگاه فرعی
flying field
میدان فرودگاه
runway
باند فرودگاه
runways
باند فرودگاه
heliport
فرودگاه هلیکوپتر
seadrome
فرودگاه دریایی
skycap
باربر فرودگاه
departure air field
فرودگاه عزیمت
bingo field
فرودگاه اضطراری
aerodrome
فرودگاه هواپیما
bingo field
فرودگاه یدکی
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
landing place
فرودگاه اسکله
airstrips
باند فرودگاه
air strip
باند فرودگاه
airstrip
باند فرودگاه
aerodromes
فرودگاه هواپیما
departure air field
فرودگاه پرواز هواپیما
Take me to the airport?
مرا به فرودگاه ببرید.
airfield traffic
عبور و مرور فرودگاه
landding
کرانه رسمی فرودگاه
airfield traffic
عبورو مرور در فرودگاه
How far is it to the airport?
تا فرودگاه چقدر راه است؟
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
taxiway
جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
recovery airfield
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
What's the fare to the airport?
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
Is there a train to the airport?
آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Is there a bus to the airport?
آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
airport traffic area
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
augmentation support set
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gates
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
wind tie
پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
hard stand
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
laager
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
choppers
هلی کوپتر
chopper
هلی کوپتر
rotors
ملخ هلی کوپتر
armed helicopter
هلی کوپتر مسلح
lift helicopter
هلی کوپتر باری
compound helicopter
هلی کوپتر مرکب
rotor
ملخ هلی کوپتر
black hawk
هلی کوپتر سیکورسکی
drone antisubmarine helicopter
هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
sling load
بار خارجی هلی کوپتر
helicopter team
تیم سوار بر هلی کوپتر
scout helicopter
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
lightening bug ship
هلی کوپتر نورافکن دار
picketing
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
heliport
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliports
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
lightening bug ship
هلی کوپتر روشن کننده گشتی
smokey the bear
وسیله تولید پرده دود در هلی کوپتر
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
dustoff
وسیله تخلیه و حمل مجروحینی که روی هلی کوپتر نصب میشود
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
campestral
صحرایی
outdoor
صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
vole
موش صحرایی
caracal
گربه صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
voles
موش صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
rat
موش صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
call box
تلفن صحرایی
latrine
توالت صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
cans
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
field gun
توپ صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
can
مستراح صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field ration
جیره صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
gerbille
موش صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field work
کار صحرایی
field wire
سیم صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
ratton
موش صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
gerbil
موش صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
gerbils
موش صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
field army
ارتش صحرایی
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
field officer
افسر عملیات صحرایی
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
field manual
ائین نامه صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
field
زمینه رزمی صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
tare
ویسیای صحرایی ماشک
fields
زمینه رزمی صحرایی
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemming
موش صحرایی قطب شمال
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
pro tempore
موقت
adhoc
موقت
pontoon bridge
پل موقت
intrim
موقت
makeshift
موقت
temporary
موقت
pontoon
پل موقت
interim
موقت
provisional
موقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com