English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
forced landing فرود اجباری
Search result with all words
forced landing فرود اجباری هواپیما
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
Other Matches
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
compulsive اجباری
obliging اجباری
compulsory اجباری
mandatory اجباری
forced اجباری
de rigueur اجباری
constrained اجباری
of obligation اجباری
forcible اجباری
binding اجباری
bindings اجباری
obligatory اجباری
strained اجباری
forced movement حرکت اجباری
compulsory education اموزش اجباری
compulsory حرکات اجباری
compulsorily بطور اجباری
forced oscillations نوسانهای اجباری
forced sale فروش اجباری
compulsory hospitalization بستری اجباری
levying سربازگیری اجباری
levy سربازگیری اجباری
compulsory freestyle حرکات اجباری
prescribed exercise حرکات اجباری
conscription خدمت اجباری
coercive اجباری قهری
blessing in d. توفیق اجباری
compulsory levies مالیات اجباری
compulsury deduction فرانشیز اجباری
forced saving پس انداز اجباری
compulsory saving پس انداز اجباری
forced labor کار اجباری
forced labour کار اجباری
levies سربازگیری اجباری
levied سربازگیری اجباری
statute labour کار اجباری
juxtaposition ارتباط اجباری
commitments بستری کردن اجباری
forced withrawal عقب نشینی اجباری
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
forced page break قطع اجباری صفحه
concentration camps اردوگاه کار اجباری
concentration camp اردوگاه کار اجباری
forced move حرکت اجباری شطرنج
forced marching راه پیمایی اجباری
compulsury deduction کسر گذاری اجباری
servitude خدمت اجباری رعیتی
forced convection تبادل حرارت اجباری
scoolable مشغول تحصیل اجباری
schoolable مشمول تحصیل اجباری
commitment بستری کردن اجباری
imperative planning برنامه ریزی اجباری
impressment بکار اجباری گماری
crossing site محل عبور اجباری
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
work farm اردوی کار اجباری زندانیان
to be compulsorily insured اجباری [الزامی] بیمه بودن
canalize هدایت اجباری منشعب کردن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
closed shops قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps . محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
splashdowns آب فرود
downstream فرود اب
dropping فرود
drops فرود
splashdown آب فرود
abseil فرود
abseiled فرود
abseiling فرود
tailwater فرود اب
landing فرود
land فرود
landings فرود
dropped فرود
line of fall خط فرود
abseils فرود
drop فرود
landing gear ارابه فرود
landing area منطقه فرود
deck landing aid کمکهای فرود
alights فرود امدن
landing hill تپه فرود
landing light چراغ فرود
landing site پایگاه فرود
landing site محل فرود
landing spot نقطه فرود
landing weight وزن فرود
landing zone منطقه فرود
light or lighted فرود امدن
descendeur صفحه فرود
missed approach فرود ناقص
land vi فرود امدن
nosedive فرود عمودی
run way باند فرود
run way محوطه فرود
prelanding قبل از فرود
soft landing فرود نرم
landing angle زاویه فرود
nosedived فرود عمودی
nosedives فرود عمودی
nosediving فرود عمودی
parachut چتر فرود
night landing فرود شبانه
missed approach فرود اضطراری
impact point نقطه فرود
instrument landing فرود کور
drop zone منطقه فرود
alighting فرود امدن
undercarriage ارابه فرود
ditching فرود اضطراری
landing strips باند فرود
pit منطقه فرود
access point نقطه فرود
pits منطقه فرود
landed فرود امده
perch فرود امدن
perched فرود امدن
perches فرود امدن
perching فرود امدن
plunge فرود امدن
plunged فرود امدن
descends فرود امدن
descend فرود امدن
alight فرود امدن
alighted فرود امدن
landing strip باند فرود
plunges فرود امدن
angle of fall زاویه فرود
application of a force فرود نیرو
strip باند فرود
under carriage ارابه فرود
approaches مسیر فرود
undercarriages ارابه فرود
approached مسیر فرود
approach مسیر فرود
approach clearance اجازه فرود
landing فرود [هواپیما یا موشک]
overshooting فرود ناقص هواپیما
wave off فرود همراه با سایش
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
overshoot فرود ناقص هواپیما
service court محل فرود سرویس
landing mat باند فرود اضطراری
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
belly flop با شکم فرود آمدن
belly flops با شکم فرود آمدن
slope of falp شیب زاویه فرود
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
point of application of a force نقطه فرود نیرو
overshoots فرود ناقص هواپیما
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
line of fall خط فرود گلوله به زمین
line of approach مسیر تقرب یا فرود
landing threshold استانه فرود اب خاکی
landing signal officer افسر ارتباط فرود
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
glide path مسیر فرود ازاد
drop zone منطقه فرود چترباز
air landing فرود از راه هوا
final approach مسیر نهایی فرود
final approach مسیرنهایی فرود هواپیما
air strip باند فرود یاپرواز
landings فرود ژیمناست به زمین
angle of approach زاویه فرود هواپیما
landing فرود ژیمناست به زمین
approach chart نقشه مسیر فرود
angle of fall زاویه فرود گلوله
approach end ابتدای باند فرود
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
norm point نقطه احتمالی فرود در پرش
air landed فرود امده از راه هوا
scramble net تور بار یا فرود نفرات
ditching فرود اضطراری هواپیما روی اب
autorotation روش فرود اضطراری هلیکوپتر
peas شن نرم در محل فرود چترباز
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
service court محل فرود سرویس اسکواش
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
seadrome محل فرود هواپیمای اب نشین
application of load فرود بار کاربرد نیرو
glide slope زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
free fall زمان فرود ازاد بدون چتر
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
drag line طنای اویزان از بالن هنگام فرود
strip alert اماده باش روی باند فرود
drop zone control center مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com