English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
Other Matches
kill spring فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
buckles زانو شدن خمیدگی زانو
buckled زانو شدن خمیدگی زانو
buckle زانو شدن خمیدگی زانو
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
alpha herculis الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
kneeler زانو زن
knee زانو
trap زانو
knee high تا زانو
knapper زانو
mooreup زانو
elbows زانو
elbowed زانو
elbow زانو
geniculation زانو
goose neck زانو
pipe bend or knee زانو
gooseneck زانو
hiza زانو
knees زانو
knee deep زانو رس
marrow bones زانو
knee-deep زانو رس
marrow bone زانو
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
popliteus ماهیچه پس زانو
knee hole جای زانو
knee joint مفصل زانو
knee joint زانو زانویی
popliteal tendon پی زیر زانو
genuflects زانو خم کردن
genuflecting زانو خم کردن
genuflected زانو خم کردن
genuflect زانو خم کردن
kneels زانو زدن
kneeled زانو زدن
knee cap گنده زانو
knee cap کاسه زانو
cross legged چهار زانو
down on your knees زانو بزنید
knees زانو دارکردن
knee زانو دارکردن
hercules زانو زده
genuflection خم کردن زانو
genuflexion خم کردن زانو
the water was overknee اب از زانو میگذشت
herculis زانو زده
tendinitis ورم زانو
tendimitis ورم زانو
scutum کاسه زانو
kneel زانو زدن
knee pan کاسه زانو
marrow bones قاب زانو
overknee از زانو گذرنده
kneecaps کاسه زانو
kneecap کاسه زانو
patellae کشکک زانو
hock ختمی پس زانو
weak kneed سست زانو
patella کاسه زانو
knee piece زانو بند
marrow bone قاب زانو
patellae کاسه زانو
patella کشکک زانو
knee-high بلند تا سر زانو
to bend the knee خم کردن زانو
kneepan کاسه زانو
kneeling position وضعیت به زانو
weak-kneed سست زانو
popliteal artery شریان پس زانو
kneehole جای زانو
popliteal tendon وتر پشت زانو پی
patellar reflex بازتاب پرش زانو
knee jerk reflex بازتاب پرش زانو
herculis بر زانو نشسته راقص
patellar tendon زردپی کشکک زانو
patellar مانند کاسه زانو
hercules بر زانو نشسته راقص
patellate مانند کاسه زانو
housemaid's knee اماس کاسه زانو
avalement حالت فنری زانو
knee pain زانو درد [پزشکی]
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
kneehole جای زانو ویادرزیر میزتحریر
knee-jerk حرکت غیر ارادی زانو
to kneel پیش کسی زانو زدن
to bow one's knee or back زانو یا کمر کسی خم شدن
knuckle kneed دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
knee paddling پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
knock knee کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
tinga پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
mantelletta شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
patelliform مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
goose step رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
if the knee is affected اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
line of fall خط فرود
tailwater فرود اب
downstream فرود اب
splashdowns آب فرود
splashdown آب فرود
landings فرود
abseils فرود
abseiling فرود
abseiled فرود
dropping فرود
abseil فرود
drop فرود
dropped فرود
landing فرود
drops فرود
land فرود
surfer's knot ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
alight فرود امدن
plunged فرود امدن
plunge فرود امدن
plunges فرود امدن
alighted فرود امدن
alighting فرود امدن
alights فرود امدن
undercarriage ارابه فرود
impact point نقطه فرود
descends فرود امدن
descend فرود امدن
instrument landing فرود کور
drop zone منطقه فرود
run way باند فرود
run way محوطه فرود
perching فرود امدن
perches فرود امدن
perched فرود امدن
landing hill تپه فرود
landing light چراغ فرود
missed approach فرود اضطراری
landing site پایگاه فرود
landing site محل فرود
landing spot نقطه فرود
landing weight وزن فرود
pit منطقه فرود
landing zone منطقه فرود
light or lighted فرود امدن
landing gear ارابه فرود
night landing فرود شبانه
perch فرود امدن
prelanding قبل از فرود
undercarriages ارابه فرود
missed approach فرود ناقص
landing strip باند فرود
landing strips باند فرود
land vi فرود امدن
landing angle زاویه فرود
landing area منطقه فرود
parachut چتر فرود
pits منطقه فرود
approach مسیر فرود
nosedive فرود عمودی
application of a force فرود نیرو
approaches مسیر فرود
forced landing فرود اجباری
nosedived فرود عمودی
angle of fall زاویه فرود
landed فرود امده
strip باند فرود
nosedives فرود عمودی
ditching فرود اضطراری
under carriage ارابه فرود
nosediving فرود عمودی
soft landing فرود نرم
descendeur صفحه فرود
deck landing aid کمکهای فرود
access point نقطه فرود
approached مسیر فرود
approach clearance اجازه فرود
body stockings جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stocking جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
line of fall خط فرود گلوله به زمین
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
line of approach مسیر تقرب یا فرود
angle of approach زاویه فرود هواپیما
approach end ابتدای باند فرود
air strip باند فرود یاپرواز
angle of fall زاویه فرود گلوله
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com