Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
tipster
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
Other Matches
vendors
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
encyclopaedism
علوم واطلاعات جامع
interpretation
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
Shrouded in mystrey.
در پرده اسرار
confidants
محرم اسرار
confidantes
محرم اسرار
confidant
محرم اسرار
trade secrets
اسرار بازرگانی
mysterious
اسرار امیز
confidante
زن محرم اسرار
secretary
محرم اسرار
gnostic
اسرار امیز
secretaries
محرم اسرار
trade secret
اسرار بازرگانی
privy
محرم اسرار اختصاصی
self repression
حفظ اسرار خود
mystagogue
مفسر اسرار دین
confidnetial relationship with client
حفظ اسرار صاحب کار
gnostic
دارای اسرار روحانی نهانی
sedition
خیانت در حفظ اسرار نظامی
occult
اسرار امیز مستتر کردن
cabala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbalah
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
privily
محرمانه
hush-hush
محرمانه
subrosa
محرمانه
tete a tete
محرمانه
confidental
محرمانه
cheek by jowl
محرمانه
hush hush
محرمانه
restricted
محرمانه
privates
محرمانه
esoteric
محرمانه
secret
محرمانه
secrets
محرمانه
private
محرمانه
backside
محرمانه
necessary house
محرمانه
privately
محرمانه
classified
محرمانه
jackes
محرمانه
private code
کد محرمانه
confidential
محرمانه
backsides
محرمانه
arcane
محرمانه
in private
محرمانه
in secret
محرمانه
confidentially
محرمانه
privileged communication
مدارک محرمانه
confided
محرمانه گفتن
private code
رمز محرمانه
private talk
گفتگوی محرمانه
confides
محرمانه گفتن
surreptitious
پنهان محرمانه
privity
موضوع محرمانه
privy
خصوصی محرمانه
confidential
خیلی محرمانه
confide
محرمانه گفتن
conclaves
انجمن محرمانه
off the record
محرمانه و خصوصی
off-the-record
محرمانه و خصوصی
backstage
محرمانه خصوصی
surreptitiously
محرمانه جانشین
secrecy
محرمانه بودن
closed
محرمانه بسته
conclave
انجمن محرمانه
in confidence
بطور محرمانه
closed conference
گردهمایی محرمانه
closed meeting
گردهمایی محرمانه
private
محرمانه سرجوخه
privates
محرمانه سرجوخه
secret services
دستگاه محرمانه دولت
hugger mugger
تنهایی مطلب محرمانه
data privacy
محرمانه بودن داده ها
underground
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
secret service
دستگاه محرمانه دولت
behind the stage
<adj.>
<adv.>
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
confidential
دارای ماموریت محرمانه
tip
محرمانه رساندن نوک
tipping
محرمانه رساندن نوک
underplot
دسیسه محرمانه دوز و کلک
snoopy
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
to give one the straight tip
محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
under the rose
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
putsch
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsches
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
top-secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
collogue
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
declassifies
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves .
میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
declassify
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
shopman
فروشنده
frontsman
فروشنده
salesperson
فروشنده
salespeople
فروشنده
salesgirls
فروشنده
salesgirl
فروشنده
sales clerks
فروشنده
sales clerk
فروشنده
vender
فروشنده
monger
فروشنده
sales man
فروشنده
sales woman
فروشنده زن
salespersons
فروشنده
dealers
فروشنده
supplier
فروشنده
sellers
فروشنده
seller
فروشنده
saleswoman
زن فروشنده
saleswomen
زن فروشنده
salesman
فروشنده
dealer
فروشنده
vendor
فروشنده
bargainer
فروشنده
alienator
فروشنده
suppliers
فروشنده
vendors
فروشنده
salesmen
فروشنده
confidnetial relationship with client
حفظ اسرار موکل حفظ اسرارمشتری
runner
فروشنده سیار
saleswoman
بانوی فروشنده
runners
فروشنده سیار
seller's option
اختیار فروشنده
seller's market
بازار فروشنده
sellers surplus
مازاد فروشنده
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
salesclerk
فروشنده مغازه
tallyman
فروشنده اقساطی
sales man
فروشنده سیار
traveling man
فروشنده سیار
traveling salesman
فروشنده سیار
caveat venditor
اخطار به فروشنده
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
marginal seller
فروشنده نهائی
duopoly
در انحصار دو فروشنده
seller's option
انتخاب فروشنده
computer salesman
فروشنده کامپیوتر
dealers
فروشنده معاملات چی
counter jumper
فروشنده دکان
dealer
فروشنده معاملات چی
saleswomen
بانوی فروشنده
outfitters
فروشنده لوازم شکار
outfitter
فروشنده لوازم شکار
herbalists
فروشنده گیاهان طبی
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
third party vendor
فروشنده دسته سوم
ironmonger
فروشنده اهن الات
stationer
فروشنده لوازم التحریر
stationers
فروشنده لوازم التحریر
ironmongers
فروشنده اهن الات
herbalist
فروشنده گیاهان طبی
haberdasher
فروشنده لباس مردانه
haberdashers
فروشنده لباس مردانه
caveat venditor
ملتفت بودن فروشنده
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
herbist
فروشنده گیاهان طبی
herborist
فروشنده گیاهان طبی
offeror
فروشنده عرضه کننده
hardwareman
فروشنده افزارواسباب فلزی
trinketer
فروشنده جواهر بدلی
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
aytomobile dealer
فروشنده یا دلال اتومبیل
counterbid
جواب خریداربه فروشنده
cutler
فروشنده الات برنده
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
staplers
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
corsetiere
فروشنده شکم بند زنانه
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
stapler
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
gold import point
طلای خالص به فروشنده میدهد
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
hawker
فروشنده دوره گرد وجار زن
asking price
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
hawkers
فروشنده دوره گرد وجار زن
value added reseller
فروشنده تکمیلی دسته دوم
drysalter
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
private treaty
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
vendor
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represents
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendors
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represented
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com