Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
ironmonger
فروشنده اهن الات
ironmongers
فروشنده اهن الات
Search result with all words
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
cutler
فروشنده الات برنده
Other Matches
vendor
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
glasswork
شیشه الات بلور الات
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
tinware
حلبی الات
enginery
ماشین الات
genital organs
الات تناسلی
glass
شیشه الات
iron mongery
اهن الات
ironware
اهن الات
irowork
اهن الات
machinary
ماشین الات
obturator
الات جازم
passementerie
زینت الات
gear
الات جامه
ironware
فلز الات
precision tools
الات دقیق
instruments
الات دقیق
geared
الات جامه
gears
الات جامه
glassware
بلور الات
glassware
شیشه الات
instrument
الات دقیق
agricultural implements
الات کشاورزی
hardware
اهن الات
brass ware
برنج الات
breech block carrier
الات متحرک
cast iron ware
الات چدنی
hard ware
فلز الات
silverware
نقره الات
machinery
ماشین الات
surgical instruments
الات جراحی
optical
الات بصری
plant
ماشین الات کارخانه
trinkums
زیور الات بدلی
hardwareman
اهن الات فروش
heavy goods
ماشین الات سنگین
heavy machinery
ماشین الات سنگین
iron monger
اهن الات فروش
plants
ماشین الات کارخانه
hardware
اهن الات ابزارالات
scraps
ماشین الات اوراق
scrapping
ماشین الات اوراق
scrapped
ماشین الات اوراق
scrap
ماشین الات اوراق
instrument
الات اندازه گیری
wind instrument
الات موسیقی بادی
building machinery
ماشین الات ساختمانی
calibration
تنظیم الات دقیق
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
wind instruments
الات موسیقی بادی
woodwork
چوب الات نجاری
mechanics
علم ماشین الات
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
optical instruments
الات وابسته به بینایی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
surveying instrument
الات نقشه برداری
obturator spindle
دوکی الات جازم
mechanician
مکانیک ماشین الات
trinketry
جواهر الات بدلی
light machinery
ماشین الات سبک
machinery designer
طراح ماشین الات
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
operator of light machinery
اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery
اپراتور ماشین الات سنگین
obturator
الات مانع خروج گاز
war implements
ساز و برگ یا الات جنگ
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
saleswoman
زن فروشنده
salesmen
فروشنده
salesman
فروشنده
saleswomen
زن فروشنده
salesperson
فروشنده
salespersons
فروشنده
supplier
فروشنده
suppliers
فروشنده
sales man
فروشنده
vender
فروشنده
monger
فروشنده
frontsman
فروشنده
sales clerk
فروشنده
alienator
فروشنده
salesgirl
فروشنده
salesgirls
فروشنده
salespeople
فروشنده
bargainer
فروشنده
shopman
فروشنده
sales woman
فروشنده زن
sales clerks
فروشنده
vendors
فروشنده
dealer
فروشنده
dealers
فروشنده
seller
فروشنده
vendor
فروشنده
sellers
فروشنده
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
grader
یکی از ماشین الات راه سازی
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
hygrometer
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
runner
فروشنده سیار
traveling man
فروشنده سیار
seller's option
اختیار فروشنده
duopoly
در انحصار دو فروشنده
sales man
فروشنده سیار
dealers
فروشنده معاملات چی
salesclerk
فروشنده مغازه
tallyman
فروشنده اقساطی
runners
فروشنده سیار
traveling salesman
فروشنده سیار
seller's market
بازار فروشنده
seller's option
انتخاب فروشنده
sellers surplus
مازاد فروشنده
saleswoman
بانوی فروشنده
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
dealer
فروشنده معاملات چی
caveat venditor
اخطار به فروشنده
computer salesman
فروشنده کامپیوتر
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
saleswomen
بانوی فروشنده
counter jumper
فروشنده دکان
marginal seller
فروشنده نهائی
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sight
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sights
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
outfitters
فروشنده لوازم شکار
hardwareman
فروشنده افزارواسباب فلزی
haberdasher
فروشنده لباس مردانه
herbist
فروشنده گیاهان طبی
stationers
فروشنده لوازم التحریر
stationer
فروشنده لوازم التحریر
herbalists
فروشنده گیاهان طبی
herborist
فروشنده گیاهان طبی
offeror
فروشنده عرضه کننده
third party vendor
فروشنده دسته سوم
haberdashers
فروشنده لباس مردانه
outfitter
فروشنده لوازم شکار
trinketer
فروشنده جواهر بدلی
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
counterbid
جواب خریداربه فروشنده
caveat venditor
ملتفت بودن فروشنده
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
herbalist
فروشنده گیاهان طبی
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
aytomobile dealer
فروشنده یا دلال اتومبیل
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
stapler
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
staplers
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
hawker
فروشنده دوره گرد وجار زن
gold import point
طلای خالص به فروشنده میدهد
hawkers
فروشنده دوره گرد وجار زن
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
corsetiere
فروشنده شکم بند زنانه
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
tipster
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
value added reseller
فروشنده تکمیلی دسته دوم
asking price
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
drysalter
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
private treaty
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
vendors
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represents
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hallmarks
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
caveat venditor
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
right of stoppage in transitu
حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com