Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
counter jumper
فروشنده دکان
Other Matches
vendors
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
shopped
دکان
boutiques
دکان
shop
دکان
shop lifter
دکان بر
shops
دکان
boutique
دکان
shop boy
شاگرد دکان
storing
مغازه دکان
store
دکان ذخیره
shop keeper
صاحب دکان
shop keeper
دکان دار
shop girl
شاگرد دکان
counter jumper
شاگرد دکان
bakeshop
دکان نانوایی
backshop
پستوی دکان
store
مغازه دکان
stithy
دکان اهنگری
storing
دکان ذخیره
butchery
دکان قصابی
turnery
دکان خراطی
to keep shop
دکان داشتن
trafficker
دکان دار
undecane
اون دکان
traffickers
دکان دار
barbershop
دکان سلمانی
bookshops
دکان کتاب فروشی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
grogshop
دکان مشروب فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
tripe
دکان سیرابی بی ارزش
tradesmen
دکان دار افزارمند
to keep shop
دکان داری کردن
tommy shop
دکان خواربارفروشی یانانوایی
till
دخل دکان قلک
tills
دخل دکان قلک
tradesman
دکان دار افزارمند
bakeries
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
stand
سه پایه دکه بساط دکان
bakery
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
gunsmithery
دکان یاکارخانه تفنگ سازیgunman
cookshop
دکان خوراک پزی مهمانخانه
window dressing
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
sales clerks
فروشنده
vender
فروشنده
salespersons
فروشنده
salesgirl
فروشنده
salesgirls
فروشنده
saleswoman
زن فروشنده
salespeople
فروشنده
salesperson
فروشنده
saleswomen
زن فروشنده
salesman
فروشنده
sales man
فروشنده
bargainer
فروشنده
sales woman
فروشنده زن
frontsman
فروشنده
alienator
فروشنده
shopman
فروشنده
suppliers
فروشنده
supplier
فروشنده
salesmen
فروشنده
monger
فروشنده
seller
فروشنده
sellers
فروشنده
dealer
فروشنده
vendors
فروشنده
sales clerk
فروشنده
dealers
فروشنده
vendor
فروشنده
tallyman
فروشنده اقساطی
runner
فروشنده سیار
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
seller's option
اختیار فروشنده
seller's option
انتخاب فروشنده
duopoly
در انحصار دو فروشنده
dealer
فروشنده معاملات چی
salesclerk
فروشنده مغازه
sales man
فروشنده سیار
runners
فروشنده سیار
traveling man
فروشنده سیار
traveling salesman
فروشنده سیار
marginal seller
فروشنده نهائی
dealers
فروشنده معاملات چی
caveat venditor
اخطار به فروشنده
seller's market
بازار فروشنده
computer salesman
فروشنده کامپیوتر
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
sellers surplus
مازاد فروشنده
saleswoman
بانوی فروشنده
saleswomen
بانوی فروشنده
stationers
فروشنده لوازم التحریر
third party vendor
فروشنده دسته سوم
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
stationer
فروشنده لوازم التحریر
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
haberdashers
فروشنده لباس مردانه
herbalists
فروشنده گیاهان طبی
outfitter
فروشنده لوازم شکار
outfitters
فروشنده لوازم شکار
ironmonger
فروشنده اهن الات
ironmongers
فروشنده اهن الات
haberdasher
فروشنده لباس مردانه
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
offeror
فروشنده عرضه کننده
cutler
فروشنده الات برنده
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
caveat venditor
ملتفت بودن فروشنده
counterbid
جواب خریداربه فروشنده
herbalist
فروشنده گیاهان طبی
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
hardwareman
فروشنده افزارواسباب فلزی
trinketer
فروشنده جواهر بدلی
herbist
فروشنده گیاهان طبی
herborist
فروشنده گیاهان طبی
aytomobile dealer
فروشنده یا دلال اتومبیل
hawker
فروشنده دوره گرد وجار زن
stapler
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
staplers
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
asking price
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
value added reseller
فروشنده تکمیلی دسته دوم
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
corsetiere
فروشنده شکم بند زنانه
gold import point
طلای خالص به فروشنده میدهد
hawkers
فروشنده دوره گرد وجار زن
tipster
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
drysalter
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
private treaty
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
represents
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendors
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
caveat venditor
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
right of stoppage in transitu
حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
ex ship
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
discount register
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
delivered at frontier
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
c.i.f.
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
S HTTP
سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
secure encryption payment protocol
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
STT
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
SEPP
سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
root of title
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
vendor
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendors
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com