English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
haberdasher فروشنده لباس مردانه
haberdashers فروشنده لباس مردانه
Other Matches
menswear لباس مردانه
black tie لباس عصر مردانه
pyjamas لباس خواب مردانه
tuxedo لباس مردانه مخصوص چای عصر
tux لباس مردانه مخصوص چای عصر
This is the latest mens fashion. این آخرین مد لباس مردانه است
tuxedos لباس مردانه مخصوص چای عصر
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
manfully مردانه
manly مردانه
gamely مردانه
mannish مردانه
manful مردانه
masculinely مردانه
virile مردانه
manwise مردانه
unisex زنانه - مردانه
singlet زیرپوش مردانه
singlets زیرپوش مردانه
kilts دامن مردانه
sportsmanly مردانه وار
kilt دامن مردانه
paroled قول مردانه
virile strength نیروی مردانه
parole قول مردانه
smoking jacket ژاکت مردانه
paroles قول مردانه
paroling قول مردانه
male مردانه نرینه
men's room مستراح مردانه
men's rooms مستراح مردانه
ulster پالتوگشاد مردانه
t shirt زیرپیراهنی مردانه
men's apartments قسمت مردانه
masculine نرینه مردانه
gentlemen's agreement قول مردانه
saloon آرایشگاه مردانه
half hose جوراب مردانه
male courage جرات مردانه
man power نیروی مردانه
mannishness ادای مردانه
mannishly با ادای مردانه
fedora کلاه نمدی مردانه
dress shirt پیراهن سفید مردانه
to die game مردانه جان دادن
sartorial مربوط بلباس مردانه
black tie کت نیمه رسمی مردانه
haberdashery مغازه ملبوس مردانه
mannish دارای رفتار مردانه
top hats کلاه مردانه استوانهای
strong minded دارای افکار مردانه
top hat کلاه مردانه استوانهای
dress shirt پیراهن عصر مردانه
dress shirts پیراهن سفید مردانه
Stage party ( films , movies ) . میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
dress shirts پیراهن عصر مردانه
play fair مردانه معامله کردن
play fair مردانه بازی کردن
cuff سردست پیراهن مردانه
cuffed سردست پیراهن مردانه
stags جلسه یا مهمانی مردانه
stag جلسه یا مهمانی مردانه
barytone میان صدای مردانه
cuffs سردست پیراهن مردانه
cuffing سردست پیراهن مردانه
night shirt پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
tenors تمایل صدای زیر مردانه
tenor تمایل صدای زیر مردانه
cassi mere پارچه پشمی جناغی مردانه
inverness یکجور ردای بی استین مردانه
jerkins کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkin کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
masculinize شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
frock coat نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
frock coats نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
salespersons فروشنده
monger فروشنده
salesperson فروشنده
salespeople فروشنده
salesgirls فروشنده
salesgirl فروشنده
sales clerks فروشنده
bargainer فروشنده
sellers فروشنده
vendor فروشنده
seller فروشنده
sales man فروشنده
vendors فروشنده
frontsman فروشنده
sales clerk فروشنده
salesman فروشنده
vender فروشنده
sales woman فروشنده زن
shopman فروشنده
suppliers فروشنده
salesmen فروشنده
supplier فروشنده
dealer فروشنده
saleswoman زن فروشنده
alienator فروشنده
dealers فروشنده
saleswomen زن فروشنده
billycock نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
runner فروشنده سیار
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
tallyman فروشنده اقساطی
counter jumper فروشنده دکان
runners فروشنده سیار
duopoly در انحصار دو فروشنده
traveling man فروشنده سیار
traveling salesman فروشنده سیار
saleswomen بانوی فروشنده
dealer فروشنده معاملات چی
dealers فروشنده معاملات چی
sales man فروشنده سیار
saleswoman بانوی فروشنده
salesclerk فروشنده مغازه
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer salesman فروشنده کامپیوتر
caveat venditor اخطار به فروشنده
seller's option اختیار فروشنده
seller's option انتخاب فروشنده
sellers surplus مازاد فروشنده
seller's market بازار فروشنده
marginal seller فروشنده نهائی
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
third party vendor فروشنده دسته سوم
caveat venditor ملتفت بودن فروشنده
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
ironmonger فروشنده اهن الات
offeror فروشنده عرضه کننده
outfitter فروشنده لوازم شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
herbalists فروشنده گیاهان طبی
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
herbalist فروشنده گیاهان طبی
trinketer فروشنده جواهر بدلی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
ironmongers فروشنده اهن الات
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
plumassier فروشنده پرهای ارایشی
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
stationer فروشنده لوازم التحریر
stationers فروشنده لوازم التحریر
supplier at arm's length فروشنده آزاد [اقتصاد]
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
cutler فروشنده الات برنده
counterbid جواب خریداربه فروشنده
hardwareman فروشنده افزارواسباب فلزی
herbist فروشنده گیاهان طبی
herborist فروشنده گیاهان طبی
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
hawkers فروشنده دوره گرد وجار زن
value added reseller فروشنده تکمیلی دسته دوم
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
hawker فروشنده دوره گرد وجار زن
suppliers rating درجه بندی نمودن فروشنده ها
corsetiere فروشنده شکم بند زنانه
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represented عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
right of stoppage in transitu حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
to play fair مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com