Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
multiple stores	فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
Other Matches
pos systems	فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
chain stores	فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store	فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
serials	زنجیرهای
chaining	زنجیرهای
chained	زنجیرهای
serial	زنجیرهای
sequential	زنجیرهای
chained	زنجیرهای کردن
serial reproduction	بازافرینی زنجیرهای
chain reactions	واکنش زنجیرهای
chain reaction	واکنش زنجیرهای
serial learning	یادگیری زنجیرهای
chained reinforcement	تقویت زنجیرهای
chained printing	چاپ زنجیرهای
stitch welding	جوش زنجیرهای
chained list	لیست زنجیرهای
cascade control	کنترل زنجیرهای
chain work	کار زنجیرهای
chain reflex	بازتاب زنجیرهای
chaining	زنجیرهای کردن
chaining search	جستجوی زنجیرهای
serial anticipation	پیش بینی زنجیرهای
exchange buffering	زنجیرهای کردن داده
backward chaining	زنجیرهای کردن وارونه
ideokinetic apraxia	کنش پریشی زنجیرهای
catenary suspension	اویز انداری زنجیرهای
chain hob	دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
board clamps	بست زنجیرهای عرشه ناو
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
conurbations	شهرهای زنجیرهای شهرهای پیوسته
conurbation	شهرهای زنجیرهای شهرهای پیوسته
double row spot welding	جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
massively	بزرگ
extensive	بزرگ
graves	بزرگ
spanking	بزرگ
gravest	بزرگ
spankings	بزرگ
propylon	در بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
majestic	بزرگ
greatest	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
great-	بزرگ
macro	بزرگ
great	بزرگ
dignified	بزرگ
of a large size	بزرگ
grave	بزرگ
gates	در بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
stour	بزرگ
bulky	بزرگ
mighty	بزرگ
mightiest	بزرگ
eminent	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
swith	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
immane	بزرگ
hugeous	بزرگ
small	بزرگ نه
gate	در بزرگ
smaller	بزرگ نه
paternal grandmother	نه نه بزرگ
long ton	تن بزرگ
massive	بزرگ
mightier	بزرگ
vasty	بزرگ
smallest	بزرگ نه
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
king size	بزرگ
vast	بزرگ
decuman	بزرگ
bigger	بزرگ
majuscular	بزرگ
megapod	بزرگ پا
majuscule	بزرگ
major	بزرگ
larger	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
canis major	سگ بزرگ
voluminous	بزرگ
enormous	بزرگ
majored	بزرگ
big	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
full bottomed	بزرگ
majoring	بزرگ
large	بزرگ
egregious	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
largest	بزرگ
jumbos	بزرگ
grosses	بزرگ
jumbo	بزرگ
nonus	بزرگ
grossest	بزرگ
grossing	بزرگ
gross	بزرگ
grosser	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
grossed	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
highs	بزرگ
biggest	بزرگ
highest	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
high	بزرگ
lives of great men	مردمان بزرگ
largen vi	بزرگ کردن
leading nations	ملتهای بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
main frame	کامپیوتر بزرگ
amplifies	بزرگ شدن
magnifier	بزرگ ساز
amplified	بزرگ شدن
largen vi	بزرگ شدن
largen	بزرگ کردن
major cycle	بزرگ چرخه
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
large intestine	روده بزرگ
abbot	راهب بزرگ
mandola	ماندولین بزرگ
mandore	ماندولین بزرگ
large detail	جزء بزرگ
large aircraft	هواپیمای بزرگ
larged sized	اندازه بزرگ
abbots	راهب بزرگ
largen	بزرگ شدن
whacking	خیلی بزرگ
major cycle	چرخه بزرگ
galactic	بی نهایت بزرگ
major epilepsy	صرع بزرگ
main	بزرگ تمام
whackings	خیلی بزرگ
major planets	سیارات بزرگ
master mind	فکر بزرگ
magnifier	بزرگ کننده
magnified	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
enlarges	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
dilate	بزرگ کردن
grandmothers	مادر بزرگ
magnifies	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
macrocyte	هاگدان بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
macrocephaly	بزرگ سری
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
long boat	کرجی بزرگ
amplifying	بزرگ شدن
magnifcation	بزرگ سازی
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
distend	بزرگ کردن
enlarged	بزرگ کردن
enlarge	بزرگ کردن
macrography	بزرگ نگاری
amplify	بزرگ شدن
grandurncle	دایی بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com