English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English Persian
hypermarket فروشگاه بسیاربزرگ
hypermarkets فروشگاه بسیاربزرگ
Other Matches
store فروشگاه
shop فروشگاه
storing فروشگاه
shopped فروشگاه
shops فروشگاه
salesroom فروشگاه
canteens فروشگاه
canteen فروشگاه
department stores فروشگاه بزرگ
computer store فروشگاه کامپیوتر
ship's service فروشگاه ناو
sea stores فروشگاه دریایی
army stores فروشگاه ارتش
department store فروشگاه بزرگ
outlet دررو فروشگاه
outlets دررو فروشگاه
supermarkets فروشگاه بزرگ
supermarket فروشگاه بزرگ
I walked past the shop ( store ) . از جلوی فروشگاه گذشتم
The store across the street. فروشگاه آنطرف خیابان
off-licences فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licence فروشگاه نوشابههای الکلی
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
canteens فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteen فروشگاه یا رستوران سربازخانه
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissary فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
quartermasters فروشگاه وسایل سررشته داری
quartermaster فروشگاه وسایل سررشته داری
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
commissaries فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
exchanging تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanges تبدیل ارز فروشگاه پادگان
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
exchanged تبدیل ارز فروشگاه پادگان
to check out that new clothing store نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
to have a look round [around] the shops [British E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the stores [American E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
You name it , they have it in thes department store. هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
certificate of gains or losses سند مصدق سود و زیان فروشگاه
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
canteen فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
canteens فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
extension طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
budget account حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
commissaries فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
rack آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com