Total search result: 34 (1 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
negligence |
فرو گذاشت |
|
|
Search result with all words |
|
hand |
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت |
handing |
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت |
overlay |
جای گذاشت |
overlaying |
جای گذاشت |
overlays |
جای گذاشت |
drew |
دریافت کرد ناتمام گذاشت |
feed |
درون گذاشت |
feeds |
درون گذاشت |
densities |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
density |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
input |
درون گذاشت |
inputted |
درون گذاشت |
output |
برون گذاشت برونگذار |
outputs |
برون گذاشت برونگذار |
differentiating cicuit |
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است |
differentiator |
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است |
extensiontable |
میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت |
he put orlaid the blame me |
تقصیر را به گردن من گذاشت |
identity of indiscernibles |
یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت |
incommunicably |
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت |
penny bank |
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت |
rough handling of a thing |
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
He left a large fortuue. |
ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت |
The fellow just took off. |
طرف گذاشت دررفت |
She laid the book aside . |
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد) |
She just left ( went ) . off she went . |
گذاشت ورفت |
Mother left me 500 tomans . |
مادرم برایم 500 تومان گذاشت |
He left a great name behid him . |
نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ ) |
He left his family in Europe . |
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت |
The professor stepped into the classroom. |
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت |
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions |
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد. |
Tahmasb |
شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.] |
Partial phrase not found. |