Dictiornary-Farsi | فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین


Other Matches

very high	ارتفاع خیلی بالا
very high frequency	فرکانس خیلی زیاد
vhf range	ناحیه فرکانس خیلی بالا
lowest	خیلی پست تر پایین تر
hypotension	فشار خون خیلی پایین
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
cryogenic liquid	گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
cryogenic memory	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
rattling	خیلی تند خیلی خوب
town fog	نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
crystals	قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal	قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
emergencies	خیلی خیلی فوری
emergency	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
low altitude	ارتفاع پایین
low frequency	فرکانس پایین
low airburst	ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
low frequency choke	پیچک فرکانس پایین
low frequency current	جریان فرکانس پایین
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
low frequency engineering	تکنیک فرکانس پایین
low frequency cable	کابل فرکانس پایین
low frequency generator	مولد فرکانس پایین
low frequency range	حیطه فرکانس پایین
low frequency source	منبع فرکانس پایین
low frequency transformer	ترانسفورماتور فرکانس پایین
low frequency valve	لامپ فرکانس پایین
low frequency wave	موج فرکانس پایین
low frequency furnace	کوره فرکانس پایین
low frequency induction heater	گرمکن القایی فرکانس پایین
low frequency current gain	تقویت جریان فرکانس پایین
low frequency characteristic	مقدار مشخصه فرکانس پایین
low frequency amplifier	تقویت کننده فرکانس پایین
low frequency induction channel furnace	کوره ناودانی القایی فرکانس پایین
very	خیلی
far and away	خیلی
dumpiness	خیلی
villainous	خیلی بد
routh	خیلی
to a large extent	خیلی
not a few	خیلی ها
highly	خیلی
dammit	خیلی
damn	خیلی
ten	خیلی
in large quantities	خیلی خیلی
very little	خیلی کم
for long	خیلی
many	خیلی
copious	خیلی
abysmal <adj.>	خیلی بد
nifty	خیلی خوب
before you can say knife	خیلی زود
niftiest	خیلی خوب
immediate	خیلی فوری
by leaps and bounds	خیلی تند
corking	خیلی زیبا
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
lots	خیلی زیاد
benedicite	خیلی خوب
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
dead slow	خیلی اهسته
superabundant	خیلی زیاد
number one	خیلی خوب
bone dry	خیلی خشک
niftier	خیلی خوب
whackings	خیلی بزرگ
He is a loose card .	خیلی ول است
far and away	خیلی دور
far off	خیلی دور
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
parlous	خیلی مهیب
open-and-shut	خیلی سهل
open and shut	خیلی سهل
really wicked	خیلی محشر
Many thanks!	خیلی ممنون!
really sick	خیلی محشر
faraway	خیلی دور
whacking	خیلی بزرگ
Neanderthal	خیلی کهنه
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
pitch black	خیلی سیاه
pitch-black	خیلی سیاه
once in the blue moon	خیلی بندرت
piping hot	خیلی داغ
far	زیاد خیلی
precipitate	خیلی سریع
precipitated	خیلی سریع
precipitates	خیلی سریع
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
confidential	خیلی محرمانه
jolly	بذله گو خیلی
too tough	خیلی سفت
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
precise	خیلی دقیق
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
pluperfect	خیلی عالی
extreme	خیلی زیاد
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
decrepit	خیلی پیر
wicked <adj.>	خیلی خوب
sick [British E] <adj.>	خیلی خوب
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
cool <adj.>	خیلی خوب
awesome <adj.>	خیلی خوب
hit bottom <idiom>	خیلی پست
precipitating	خیلی سریع
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
whopping	خیلی بزرگ
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
oodles	خیلی زیاد
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
as good as	خیلی خوب
as stiff as a poker	خیلی خشک
at most	خیلی باشد
great <adj.>	خیلی خوب
skinless	خیلی حساس
overstrung	خیلی حساس
oftentimes	خیلی اوقات
quaint	خیلی فریف
of vital importance	خیلی ضروری
much worse	خیلی بدتر
much was said	خیلی حرفهازده شد
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
many times <adv.>	خیلی از اوقات
pianissmo	خیلی نرم
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
senseful	خیلی حساس
sappy	خیلی احساساتی
rotundily	چاقی خیلی
ritzy	خیلی شیک
raff	خیلی زیاد
often	خیلی اوقات
precisian	خیلی دقیق
pixilated	خیلی حساس
highs	خیلی بزرگ
highest	خیلی بزرگ
high	خیلی بزرگ
often <adv.>	خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.>	خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.>	خیلی از اوقات
level best	خیلی عالی
wells	خیلی خوب
well	خیلی خوب
To take with a pinch of salt.	خیلی جدی نگرفتن
glorious	خیلی خوب
very good	خیلی خوب
goody-goody	خیلی خوب
goody-goodies	خیلی خوب
goody goody	خیلی خوب
raucous	خیلی نامرتب
seldom	خیلی کم ندرتا
frequently	خیلی اوقات
it is very easily done	خیلی به اسانی
regularly [often] <adv.>	خیلی از اوقات
many persons	خیلی اشخاص
many people	خیلی اشخاص
many people	خیلی از مردم
lower most	خیلی پست تر
iam in bad	خیلی محتاجم
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
immensurable	خیلی قدیم
in no time	خیلی زود
lily white	خیلی سفید
level best	خیلی خوب
stentorian	خیلی بلند
infinitely	خیلی زیاد
thank you very much	خیلی متشکرم
hand in glove	خیلی صمیمی
extras	بسیار خیلی
hand and glove	خیلی نزدیک
hand and glove	خیلی صمیمی
ultraconservative	خیلی محتاط
giantess	زن خیلی قدبلند
extra	بسیار خیلی
primely	خیلی خوب
very light	خیلی سبک
subminiature	خیلی کوچک
hand in glove	خیلی نزدیک
swith	خیلی عظیم
extra-	بسیار خیلی
fortissimo	خیلی بلند
exceeding	خیلی زیاد