Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
Search result with all words
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
Other Matches
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
mhz
اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
hertz
واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند
cycle per second
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
hertz
یک سیکل در ثانیه
hz
سیکل بر ثانیه
kilomega cycle
یک بیلیون سیکل در ثانیه
mhz
یک میلیون سیکل در ثانیه egaHertz
kilobaud
هزار بیت در ثانیه
gigaflop
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
frequencies
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
kilo
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilos
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
gigahertz
فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
m
مگابیت در ثانیه . تعداد میلیون بیتهای ارسالی در ثانیه
fractional T
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
mflops
یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
milfoil
بومادران هزار برگ هزار برگ
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
سیکل
cycle
سیکل
cycles
سیکل
alternation
نیم سیکل
cycled
سیکل مدار
idling cycle
سیکل بی باری
cycles
سیکل مدار
cycle
سیکل مدار
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
kc
کیلو سیکل
rankin cycle
سیکل رانکین
staticizing cycle
سیکل ایستاسازی
carnot cycle
سیکل کارنو
training cycle
سیکل اموزشی
cycle time
زمان سیکل
kilocycle
کیلو سیکل
carbon cycle
سیکل کربن
storage cycle
سیکل انباره
instruction cycle
سیکل یاچرخش دستورالعمل
cycled
تناوب پریود سیکل
four stroke cycle
سیکل چهار زمانه
flow cycle
سیکل جریان کار
cycle
تناوب پریود سیکل
engine cycle
سیکل کاری موتور
cycles
تناوب پریود سیکل
kilocycle
کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
billicycle
cycle kilomega کیلومگا سیکل
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
multiped
هزار پا
thousand
هزار
milliped
هزار پا
milleped
هزار پا
thousandths
یک هزار
mil
هزار
ten thousand
ده هزار
millions
هزار در هزار
million
هزار در هزار
thousands
هزار
thousandth
یک هزار
per mil
در هزار
myriad
ده هزار
per mill
در هزار
myriads
ده هزار
per mill
در هر هزار
one thousand
یک هزار
labyrinthine fret
هزار تو
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
tonne
هزار کیلوگرم
diplopodous
دارای هزار پا
tonnes
هزار کیلوگرم
kilogram
هزار گرم
bimillenary
دو هزار ساله
spline
هزار خار
myrialitre
ده هزار لیتر
several thousands
چندین هزار
chiliad
هزار عدد
myriagram
ده هزار گرم
kilogrammes
هزار گرم
kilograms
هزار گرم
myriapoda
هزار پایان
grandest
هزار دلار
grander
هزار دلار
millennia
هزار سال
millennium
هزار سال
millenniums
هزار سال
grand
هزار دلار
thousand and one
هزار ویک
millepore
هزار سوراخ
polypody
هزار پایی
myriameter
ده هزار متر
kilocycle
هزار چرخه
myriametre
ده هزار متر
kilometres
هزار متر
kilos
معادل هزار
kilometers
هزار متر
kilometre
هزار متر
kilo
در معنای یک هزار
kilos
در معنای یک هزار
kilos
هزار گرم
milliard
هزار میلیون
kilo
هزار گرم
thou
یک هزار دلار
chiliad
هزار ساله
kilo
معادل هزار
billionth
یک تقسیم بر هزار میلیون
yarrow
بومادران هزار برگ
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
billionths
یک تقسیم بر هزار میلیون
k
نشانه بیان یک هزار
kilos
هزار بیت داده
kilo
هزار بیت داده
g
در معنای یک هزار میلیون
Kbit
معادل هزار بایت
omasum
هزار لاخئذقث خق ذثق
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
gigabyte
یک هزار میلیون بابت
hectares
ده هزار متر مربع
two thousand tonner
کشتی دو هزار تنی
millennial
جشن هزار ساله
To take ones leave .
هزار تومان کم آورده ام
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
millenium
دوره هزار ساله
hectare
ده هزار متر مربع
kips
هزار دستورالعمل درثانیه
nose gear
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال قیمت شد
This is only one instance out of many .
این یک مورداز هزار تا است
to die a thousand deaths
هزار مرگ و میر مردن
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am inundated with work.
هزار جور کارسرم ریخته
seconds
ثانیه
seconded
ثانیه
second
ثانیه
seconds
ثانیه ها
seconding
ثانیه
second
ثانیه
stirling cycle
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
puff pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
The losses run into hundreds of thousands.
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
phyllo (pastry)
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
kilovoltage
نیروی برق برحسب هزار ولت
puff paste
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
microsecond
یک میلیونیم ثانیه
microsecond
یک میلیونیوم ثانیه
millisecond
یک هزارم ثانیه
cycles per second
دور در ثانیه
millisecond
میلی ثانیه
cycles per second
چرخه در ثانیه
millisecond
هزارم ثانیه
hertz
چرخه در ثانیه
revolution per second
دور در ثانیه
femtosecond
یک کوادریلیوم ثانیه
inches per second
اینچ بر ثانیه
per second per second
مجذور ثانیه
picosecond
تریلیونیم ثانیه
in 0 seconds
در فرف ده ثانیه
ns
یک بیلیونیم ثانیه
psec
یک تریلیونیم ثانیه
nanoseconde
میلیاردیم ثانیه
nanosecond
یک میلیاردیوم ثانیه
nanosecond
بیلیونیم ثانیه
msec
هزارم ثانیه
milisecond
میلی ثانیه
microsecond
میلیونیم ثانیه
microsecond
میکرو ثانیه
five second rule
قانون 5 ثانیه
us
یک میلیونیم یک ثانیه
twentyfour second violation
خطای 42 ثانیه
usec
یک میلیونیم یک ثانیه
backcourt violation
خطای 01 ثانیه
medium speed
بیت در ثانیه
bits per seconds
بیت در ثانیه
second-hand
ثانیه شمار
LPs
تعدادخطوط در ثانیه
baud
علامت در ثانیه
watt second
وات- ثانیه
Ms
یک هزارم ثانیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com