Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Other Matches
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
chevy
فریاد هنگام شکار
on seeing him
هنگام دیدن او
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
hare and hounds
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
case mate
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
huntress
زن شکارچی
gunners
شکارچی
gunner
شکارچی
hunters
شکارچی
huntsman
شکارچی
orion
شکارچی
predators
شکارچی
predator
شکارچی
jaeger
شکارچی
orionis
شکارچی
hunter
شکارچی
huntsmen
شکارچی
gatherer
شکارچی
predacious
شکارچی
predaceous
شکارچی
woodman
جنگلبان شکارچی
birder
شکارچی مرغان
gunners
شکارچی با تفنگ
delta orionis
دلتا- شکارچی
fowler
شکارچی پرندگان
alpha orionis
الفا- شکارچی
stand
کمینگاه شکارچی
gamma orionis
گاما- شکارچی
gunner
شکارچی با تفنگ
beta orionis
بتا- شکارچی
rabbiter
شکارچی خرگوش
bellatrix
گاما- شکارچی
poacher
شکارچی دزدکی
pothunter
شکارچی ایلخی
betelgeuse
الفا- شکارچی
poachers
شکارچی دزدکی
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
pot hunter
شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
put to
بگروه شکارچی پیوستن
bow hunter
شکارچی با تیر و کمان
wildfowler
شکارچی پرندگان ابی
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
foxes
روباه
foxing
روباه
foxtail
دم روباه
reynard
روباه
dog fox
روباه
fox brush
دم روباه
fox
روباه
arctic fox
سگ روباه
blue fox
سگ روباه
sealer
شکارچی گوساله ماهی مهردار
tufter
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger
علاقمند به شکار مرد شکارچی
foxiest
روباه صفت
foxhole
سوراخ روباه
foxy
روباه صفت
foxholes
سوراخ روباه
vulpine
روباه صفت
vixens
روباه ماده
hanky panky
روباه بازی
foxier
روباه صفت
How did you make out? Did you succeed or fail?
شیری یا روباه ؟
pit
حفره روباه
guile
روباه صفتی
yoicks
صید روباه
hanky-panky
روباه بازی
pits
حفره روباه
vixen
روباه ماده
kennels
لانه روباه
scoria
روباه سربار
kennel
لانه روباه
orion
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
whipper
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
fox hole
سنگر حفره روباه
vixenish
شبیه روباه ماده
cub hunting
شکار بچه روباه
foxhunt
شکار روباه باتازی
silver fox
روباه نقره فام
whipper in
کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
to be like a fox
<idiom>
مثل روباه حیله گر بودن
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
master of
سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt
باتازی شکار روباه کردن
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
stalking horse
اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
ambushes
پناهگاه
ambushing
پناهگاه
howff
پناهگاه
shelter
پناهگاه
ambush
پناهگاه
ambushed
پناهگاه
refuge
پناهگاه
covert
پناهگاه
harbours
پناهگاه
haven
پناهگاه
haven ofrest
پناهگاه
sanctury
پناهگاه
refuges
پناهگاه
howf
پناهگاه
harbour
پناهگاه
resorts
پناهگاه
harboring
پناهگاه
resorted
پناهگاه
sheltering
پناهگاه
harborage
پناهگاه
harbouring
پناهگاه
shelters
پناهگاه
harboured
پناهگاه
harbor
پناهگاه
resort
پناهگاه
asylum
پناهگاه
harbors
پناهگاه
harbored
پناهگاه
asylums
پناهگاه
sheltered
پناهگاه
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
lean-to
پناهگاه موقت
strongholds
سنگر پناهگاه
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
tax havens
پناهگاه مالیاتی
hovel
پناهگاه خیمه
tax haven
پناهگاه مالیاتی
awnings
پناه پناهگاه
case mate
پناهگاه توپ
stronghold
سنگر پناهگاه
casemate
پناهگاه توپ
sanctuary
پناهگاه تحصین
sanctuaries
پناهگاه تحصین
pup tent
چادر پناهگاه
burrow
نقب پناهگاه
alee
پناهگاه کشتی
hovels
پناهگاه خیمه
elephant shelter
پناهگاه ضدگلوله
dug out
پناهگاه زیرزمینی
funk hole
پناهگاه موقتی
dugout
پناهگاه موقتی
lean-tos
پناهگاه موقت
dugouts
پناهگاه موقتی
burrowing
نقب پناهگاه
burrowed
نقب پناهگاه
elephant shelter
پناهگاه فلزی
burrows
نقب پناهگاه
awning
پناه پناهگاه
light shelter
پناهگاه سبک
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
hold
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
sheltered
پناهگاه پناه بردن
shelter
پناهگاه پناه بردن
gone away
رانده شده از پناهگاه
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
sheltering
پناهگاه پناه بردن
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
snowshed
پناهگاه روستایی در برابربرف
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
shelters
پناهگاه پناه بردن
air raid shelter
پناهگاه حمله هوائی
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
coverings
بوته زار پناهگاه شکار
cuddy
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
institutionalization
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
covers
بوته زار پناهگاه شکار
cover
بوته زار پناهگاه شکار
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
calling
فریاد
whoops
فریاد
shrieks
فریاد
shrieked
فریاد
squawk
فریاد
squawked
فریاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com