Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
Other Matches
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
tallyho
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to make approaches
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
case mate
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
huntsman
شکارچی
predator
شکارچی
gunners
شکارچی
hunters
شکارچی
orion
شکارچی
predators
شکارچی
gunner
شکارچی
hunter
شکارچی
huntress
زن شکارچی
orionis
شکارچی
huntsmen
شکارچی
gatherer
شکارچی
predacious
شکارچی
predaceous
شکارچی
jaeger
شکارچی
birder
شکارچی مرغان
alpha orionis
الفا- شکارچی
delta orionis
دلتا- شکارچی
bellatrix
گاما- شکارچی
betelgeuse
الفا- شکارچی
gunner
شکارچی با تفنگ
stand
کمینگاه شکارچی
rabbiter
شکارچی خرگوش
woodman
جنگلبان شکارچی
poachers
شکارچی دزدکی
gunners
شکارچی با تفنگ
pothunter
شکارچی ایلخی
poacher
شکارچی دزدکی
fowler
شکارچی پرندگان
beta orionis
بتا- شکارچی
gamma orionis
گاما- شکارچی
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
wildfowler
شکارچی پرندگان ابی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
bow hunter
شکارچی با تیر و کمان
put to
بگروه شکارچی پیوستن
pot hunter
شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
reynard
روباه
foxtail
دم روباه
fox brush
دم روباه
arctic fox
سگ روباه
blue fox
سگ روباه
fox
روباه
dog fox
روباه
foxing
روباه
foxes
روباه
tufter
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger
علاقمند به شکار مرد شکارچی
sealer
شکارچی گوساله ماهی مهردار
foxier
روباه صفت
scoria
روباه سربار
vulpine
روباه صفت
pit
حفره روباه
pits
حفره روباه
foxiest
روباه صفت
foxy
روباه صفت
kennel
لانه روباه
guile
روباه صفتی
kennels
لانه روباه
yoicks
صید روباه
foxholes
سوراخ روباه
foxhole
سوراخ روباه
vixens
روباه ماده
hanky-panky
روباه بازی
hanky panky
روباه بازی
How did you make out? Did you succeed or fail?
شیری یا روباه ؟
vixen
روباه ماده
whipper
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
orion
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
cub hunting
شکار بچه روباه
vixenish
شبیه روباه ماده
silver fox
روباه نقره فام
fox hole
سنگر حفره روباه
foxhunt
شکار روباه باتازی
whipper in
کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox
<idiom>
مثل روباه حیله گر بودن
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
master of
سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt
باتازی شکار روباه کردن
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
stalking horse
اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
haven ofrest
پناهگاه
howf
پناهگاه
harborage
پناهگاه
covert
پناهگاه
harbor
پناهگاه
sanctury
پناهگاه
asylum
پناهگاه
asylums
پناهگاه
haven
پناهگاه
howff
پناهگاه
refuges
پناهگاه
harbored
پناهگاه
harbours
پناهگاه
sheltering
پناهگاه
resorts
پناهگاه
harboring
پناهگاه
harbour
پناهگاه
harboured
پناهگاه
harbors
پناهگاه
harbouring
پناهگاه
resorted
پناهگاه
resort
پناهگاه
shelter
پناهگاه
ambushes
پناهگاه
ambushed
پناهگاه
ambush
پناهگاه
refuge
پناهگاه
sheltered
پناهگاه
shelters
پناهگاه
ambushing
پناهگاه
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
alee
پناهگاه کشتی
tax haven
پناهگاه مالیاتی
tax havens
پناهگاه مالیاتی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
elephant shelter
پناهگاه ضدگلوله
sanctuaries
پناهگاه تحصین
lean-to
پناهگاه موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
sanctuary
پناهگاه تحصین
light shelter
پناهگاه سبک
hovel
پناهگاه خیمه
dugouts
پناهگاه موقتی
burrowing
نقب پناهگاه
burrowed
نقب پناهگاه
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
burrow
نقب پناهگاه
awnings
پناه پناهگاه
awning
پناه پناهگاه
burrows
نقب پناهگاه
strongholds
سنگر پناهگاه
hovels
پناهگاه خیمه
dugout
پناهگاه موقتی
funk hole
پناهگاه موقتی
stronghold
سنگر پناهگاه
pup tent
چادر پناهگاه
case mate
پناهگاه توپ
casemate
پناهگاه توپ
masks
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
bounced
پس جستن
jumps
جستن
jumped
جستن
bounce
پس جستن
jump
جستن
spring
جستن
springs
جستن
overleap
جستن از
bounces
پس جستن
outjockey
جستن بر
air raid shelter
پناهگاه حمله هوائی
shelters
پناهگاه پناه بردن
sheltering
پناهگاه پناه بردن
sheltered
پناهگاه پناه بردن
snowshed
پناهگاه روستایی در برابربرف
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
gone away
رانده شده از پناهگاه
hold
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
shelter
پناهگاه پناه بردن
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
to get the better of
پیشی جستن بر
denied
تبری جستن
transcends
سبقت جستن
purgation
برائت جستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com