Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
delusory
فریبنده گمراه کننده
Other Matches
delusive
گمراه کننده
sinister
گمراه کننده
screwier
گمراه کننده
screwiest
گمراه کننده
seductive
گمراه کننده
screwy
گمراه کننده
misleading
گمراه کننده
femmes fatales
زن بدبخت کننده زن فریبنده
femme fatale
زن بدبخت کننده زن فریبنده
sinuous
غیرمستقیم گمراه کننده
lothario
گمراه کننده زنان
illusory
گمراه کننده مشتبه سازنده
illusive
گمراه کننده مشتبه سازنده
hocus pocus
چیز گمراه کننده معضل
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
The comparison is misleading
[flawed]
.
مقایسه گمراه کننده
[ ناقص ]
است.
ignisfatuus
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
accidentalism
تشخیص علائم گمراه کننده مرض
smokescreen
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
prevarication
ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
charmers
فریبنده
winning
فریبنده
enticing
فریبنده
catching
فریبنده
charmer
فریبنده
hollow
فریبنده
deceptive
فریبنده
captious
فریبنده
double mind
فریبنده
indued with charm
فریبنده
fascinating
فریبنده
charming
فریبنده
glamorous
فریبنده
double minded
فریبنده
inveigler
فریبنده
winnings
فریبنده
enchantresses
زن فریبنده
enchantress
زن فریبنده
attractive
فریبنده
captivating
فریبنده
delusive
فریبنده
bewitching
فریبنده
hollows
فریبنده
demon
فریبنده
tempter
فریبنده
demons
فریبنده
sleekit
فریبنده
insinuative
فریبنده
sophisticate
فریبنده
illusory
فریبنده
dummy
فریبنده
dummies
فریبنده
kite
هدف کش فریبنده
filbert base
پایگاه فریبنده
wrench
نقشه فریبنده
wrenched
نقشه فریبنده
decoy ships
کشتیهای فریبنده
wrenches
نقشه فریبنده
kites
هدف کش فریبنده
pumps
حرکات فریبنده
warlock
پست و فریبنده
seductively
بطور فریبنده
moved
حرکت فریبنده
moves
حرکت فریبنده
illusorily
بطور فریبنده
illusively
بطور فریبنده
fascinatingly
بطور فریبنده
enchantingly
بطور فریبنده
charmingly
بطور فریبنده
dummy message
پیام فریبنده
witches
پیره زن فریبنده
witch
پیره زن فریبنده
pump
حرکات فریبنده
pumped
حرکات فریبنده
move
حرکت فریبنده
astray
گمراه
hell bent
گمراه
hell-bent
گمراه
aberrant
گمراه
self deluded
گمراه
inveglement
گمراه
devious
گمراه
perverted
گمراه
amiss
گمراه
stutter step
گامهای فریبنده در حال دو
gaff
شوخی فریبنده حیله
phantasm
فاهر فریبنده سایه
stool
گروه فریبنده شکار
q ship
ناو فریبنده ودروغین
phantom
منظر فاهر فریبنده
phantoms
منظر فاهر فریبنده
she went wrong
گمراه شد پالانش کج شد
perverts
گمراه شدن
lead astray
گمراه کردن
strays
گمراه شدن
misguide
گمراه کردن
heterodox
گمراه زندیق
perverting
گمراه شدن
pervert
گمراه شدن
seducer
گمراه کنندهseduction
perverse
گمراه هرزه
stray
گمراه شدن
inveigler
گمراه سازنده
straying
گمراه شدن
to go a
گمراه شدن
to put off the scent
گمراه کردن
inveigles
گمراه کردن
inveigling
گمراه کردن
mislead
گمراه کردن
misleads
گمراه کردن
misinform
گمراه کردن
misinformed
گمراه کردن
to fall into error
گمراه شدن
misinforming
گمراه کردن
misinforms
گمراه کردن
seduction
گمراه سازی
inveigle
گمراه کردن
to lead up the garden
گمراه کردن
to lead astray
گمراه کردن
corruptible
گمراه شدنی
to lead a
گمراه کردن
inveigled
گمراه کردن
errs
گمراه شدن
erred
گمراه شدن
to go astray
گمراه شدن
to get lost
گمراه شدن
err
گمراه شدن
seducing
گمراه کردن
misled
گمراه کردن
seduces
گمراه کردن
seduced
گمراه کردن
seduce
گمراه کردن
misdirect
گمراه کردن
misdirecting
گمراه کردن
misdirected
گمراه کردن
misdirects
گمراه کردن
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
sophisticate
رنگ واب فریبنده زدن به
feinted
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting
حرکت فریبنده عملیات دروغین
fallaciously
بطور فریبنده و سفسطه امیز
feints
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feint
حرکت فریبنده عملیات دروغین
inveigling
گمراه کردن وبردن
to be deluded
گمراه شده بودن
inveigle
گمراه کردن وبردن
inveigles
گمراه کردن وبردن
inveigled
گمراه کردن وبردن
baffles
گیج یا گمراه کردن
baffled
گیج یا گمراه کردن
baffle
گیج یا گمراه کردن
lost
شکست خورده گمراه
throw off
<idiom>
گیج شدن ،گمراه
to be fooled
گمراه شده بودن
baffling
گیج یا گمراه کردن
debaueh
ازراه درکردن گمراه کردن
pervertible
گمراه شدنی کج راه کردنی
self blinded
گمراه شده توسط نفس خود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
jape
گمراه کردن جماع کردن
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
whetstone
تیز کننده تند کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com