English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
look off فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
Other Matches
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
thimblerig فریب دادن
beguile فریب دادن
cozen فریب دادن
illude فریب دادن
doin فریب دادن
impose upon فریب دادن
beguiled فریب دادن
beguiles فریب دادن
delude فریب دادن
deludes فریب دادن
mislead فریب دادن
deceiving فریب دادن
hum فریب دادن
deluding فریب دادن
shortchange فریب دادن
fools فریب دادن
fooling فریب دادن
fooled فریب دادن
fool فریب دادن
dissimulate فریب دادن
bob فریب دادن
bobbing فریب دادن
feed someone a line <idiom> فریب دادن
dissimulated فریب دادن
bobs فریب دادن
dissimulates فریب دادن
dissimulating فریب دادن
diddling فریب دادن
diddled فریب دادن
diddle فریب دادن
cheats فریب دادن
cheated فریب دادن
cheat فریب دادن
hummed فریب دادن
gull فریب دادن
deceived فریب دادن
diddles فریب دادن
deceive فریب دادن
gulls فریب دادن
hornswoggle فریب دادن
deceives فریب دادن
baffle فریب دادن
bluff فریب دادن
hoodwink فریب دادن
mystify فریب دادن
befool فریب دادن
hocus فریب دادن
practise deceit [British] فریب دادن
practice deceit [American] فریب دادن
hums فریب دادن
deceives فریب دادن حریف
deceive فریب دادن حریف
deceiving فریب دادن حریف
jink فریب دادن حریف
deceived فریب دادن حریف
jape طعنه فریب دادن
dissimulates دورویی کردن فریب دادن
to entice a person into کسی را فریب دادن یا اغواکردن
hoodwinks فریب دادن اغفال کردن
hoodwinking فریب دادن اغفال کردن
mislead باشتباه انداختن فریب دادن
hoodwink فریب دادن اغفال کردن
humbug فریب دادن بامبول زدن
dissimulate دورویی کردن فریب دادن
hoodwinked فریب دادن اغفال کردن
dissimulated دورویی کردن فریب دادن
mump زیر لب گفتن فریب دادن
dissimulating دورویی کردن فریب دادن
humbugs فریب دادن بامبول زدن
misleads باشتباه انداختن فریب دادن
victimising دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
To pull the wool over someones eyes . سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
victimised دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
blackball رای مخالف دادن
veto رای مخالف دادن
blackballed رای مخالف دادن
blackballing رای مخالف دادن
negative voice رای مخالف دادن
vetoed رای مخالف دادن
vetoes رای مخالف دادن
vetoing رای مخالف دادن
blackballs رای مخالف دادن
nix هیچکس رای مخالف دادن
fob فریب دادن جیب جلیقه مخصوص ساعت وغیره
undeceive مبرا از فریب و تزویر کردن از فریب اگاهانیدن
cross voting رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
deliver تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
deliveries نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
antisocial مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
warm boot فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
to hold any one to ransom کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
glance نگاه نگاه مختصر
glanced نگاه نگاه مختصر
glances نگاه نگاه مختصر
defender مدافع
defenders مدافع
defenseless بی مدافع
pleader مدافع
backs مدافع
pass rusher مدافع خط
back مدافع
apologist مدافع
apologists مدافع
defendants مدافع
defendant مدافع
championless بی مدافع
backer up مدافع
blue liner مدافع
crease defenceman مدافع
close defence سه مدافع
self defensive مدافع خود
full back مدافع پوششی
back مدافع خط میدان
barristers وکیل مدافع
proctor وکیل مدافع
the champion of liberty مدافع ازادی
backs مدافع خط میدان
ball hawk مدافع پرقدرت
defending attorney وکیل مدافع
judge advocate وکیل مدافع
advocated وکیل مدافع
position موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
backfour چهار مدافع
positioned موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defensor وکیل مدافع
blitzer مدافع نفوذی
backman بازیگر مدافع
barrister وکیل مدافع
advocate وکیل مدافع
advocates وکیل مدافع
advocating وکیل مدافع
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counselors رایزن وکیل مدافع
counsellors رایزن وکیل مدافع
chicken fight سد کردن پی در پی راه مدافع
counsellor رایزن وکیل مدافع
contestants مسابقه دهنده مدافع
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
attorney نمایندگی وکیل مدافع
attorneys نمایندگی وکیل مدافع
free safety مدافع در منطقه ضعف
scambler مدافع مامور مانوربالا
linemen مدافع یامهاجم روی خط
contestant مسابقه دهنده مدافع
slotback مدافع پشت شکاف
lineman مدافع یامهاجم روی خط
defending shampion مدافع عنوان قهرمانی
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
counselor رایزن وکیل مدافع
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
blocker مدافع روی تور والیبال
bait the hole گول زدن مدافع حریف
wicketkeeper توپگیر مدافع میلههای کریکت
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
squeezes سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze سد کردن مدافع حریف با دونفر
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
set back مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
shortstop موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
drop-outs ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
fore check جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
go backdoor جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
dropouts ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com