English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
airy-fairy فریف و لطیف
Search result with all words
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
Other Matches
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
fragile لطیف
delicate لطیف
volatile لطیف
gaseous لطیف
benign لطیف
benignly لطیف
softest لطیف
fairest لطیف
fairer لطیف
fair لطیف
gauzy لطیف
fairs لطیف
soft لطیف
softer لطیف
benignant لطیف
smooth <adj.> لطیف
precieuse لطیف
tender لطیف
tendered لطیف
mignon لطیف
tenderest لطیف
precieux لطیف
tendering لطیف
etherean لطیف
soft <adj.> لطیف
pleasantries لطیف طبعی
rose water لطیف احساساتی
fair sex جنس لطیف
queazy لطیف مزاج
rarafaction لطیف سازی
the fairses جنس لطیف
gossamery خفیف لطیف
queasy لطیف مزاج
honeyed مطبوع لطیف
gentle sex جنس لطیف
fragile لطیف زودشکن
arrefication لطیف سازی
pleasantry لطیف طبعی
subtler دقیق لطیف
fine عالی لطیف
subtlest دقیق لطیف
gossamer لطیف سبک
subtle دقیق لطیف
gentle ارام لطیف
gentler ارام لطیف
fined عالی لطیف
gentlest ارام لطیف
finest عالی لطیف
tenuous لطیف دقیق
pindling فریف
fine فریف
chichi فریف
precieux فریف
precieuse فریف
svelt فریف
subtile فریف
finest فریف
fined فریف
minikin فریف
elegant فریف
slender فریف
svelte فریف
delicate فریف
mignon فریف
rarer لطیف نیم پخته
tendered لطیف کردن انبار
tender لطیف کردن انبار
rarest لطیف نیم پخته
tendering لطیف کردن انبار
tenderest لطیف کردن انبار
rare لطیف نیم پخته
squeamishness لطیف مزاجی دقت
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
daintiness سلیقه باذوق لطیف
The fair sex The female sex. جنس لطیف ( مؤنث )
superfine بسیار فریف
wiredrawn طویل و فریف
high grade zink زینک فریف
hyperfine فوق فریف
in miniature بطور فریف
lenis رقیق فریف
tinnily بطور فریف
elegant maners اطوار فریف
quaint خیلی فریف
fine structure ساختار فریف
fine adjustment تنظیم فریف
fine boring سوراخکاری فریف
fine skill مهارت فریف
elegant style انشا فریف
fine structure استخوانبندی فریف
aesthetic فریف طبع
sheer مستقیما فریف
aesthetically فریف طبع
subtilization ملایمت دقیق و لطیف سازی
squeamishly بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
serrulated دارای دندانههای فریف
serrulate دارای دندانههای فریف
capillary فریف عروق شعریه
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
capillaries فریف عروق شعریه
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
davenport یکنوع میزتحریر فریف
supersubtle فوق العاده فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
sheer پارچه فریف حریری
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
dainty هر چیز فریف و عالی
floc کلالهای ازرشتههای فریف
hyperfine structure ساختار فوق فریف
fret saw اره فریف کاری
nobby فریف خیلی شیک
fretsaw اره فریف کاری
fimbrillate دارای ریشه فریف
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
fine boring machine دستگاه مته فریف
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze تور فریف سیم مانند
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate دارای شبکه توری فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
beau geste حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
intenerate لطیف کردن حساس کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com