Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
excess demand
فزونی تقاضا
Other Matches
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
amplitude
فزونی
increases
فزونی
increased
فزونی
excess
فزونی
congestion
فزونی
preponderate
فزونی
increase
فزونی
excesses
فزونی
escalate
فزونی یافتن
escalated
فزونی یافتن
escalates
فزونی یافتن
hyperesthesia
فزونی حساسیت
intensity
شدت فزونی
intension
شدت فزونی
escalating
فزونی یافتن
surplus production
فزونی تولید
extreme
دورترین نقطه فزونی
preponderance
فزونی سنگین تری
hyperglycemia
فزونی قند خون
hypertonicity
فزونی تونوس عضلانی
passive trade balance
فزونی واردات بر صادرات
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded
تقاضا کردن تقاضا
demand
تقاضا کردن تقاضا
demands
تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
requested
تقاضا
request
تقاضا
postulate
تقاضا
postulated
تقاضا
postulating
تقاضا
postulates
تقاضا
requests
تقاضا
solicitation
تقاضا
requisitioning
تقاضا
requisitioned
تقاضا
requisition
تقاضا
rogation
تقاضا
requisitions
تقاضا
exigence
تقاضا
importance
تقاضا
requesting
تقاضا
demanded
تقاضا
suited
تقاضا
suits
تقاضا
prayer
تقاضا
demands
تقاضا
prayers
تقاضا
suit
تقاضا
demand
تقاضا
adjure
تقاضا کردن
supply and demand
عرضه و تقاضا
law of demand
قانون تقاضا
demanded
تقاضا کردن
applier
تقاضا کننده
requisition
تقاضا کردن
on demand
بنا به تقاضا
change in demand
تغییر تقاضا
demanded
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
offer and demand
عرضه و تقاضا
requirement
تقاضا احتیاج
peak demand
حداکثر تقاضا
measurement of demand
تخمین تقاضا
suing
تقاضا کردن
peak demand
بیشترین تقاضا
demand curve
منحنی تقاضا
demand shift
جابجائی تقاضا
demand shift
انتقال تقاضا
elasticity of demand
کشش تقاضا
demandant
تقاضا کننده
demand shift
تغییر تقاضا
demand side
ستون تقاضا
demand side
طرف تقاضا
demand surface
سطح تقاضا
demand surface
میزان تقاضا
quantity of demand
مقدار تقاضا
demand elasticity
کشش تقاضا
demand factor
ضریب تقاضا
income elasticity of demand
درامدی تقاضا
demand factors
عوامل تقاضا
demand function
تابع تقاضا
demand management
مدیریت تقاضا
demand
تقاضا کردن
demand pattern
الگوی تقاضا
demandable
قابل تقاضا
sues
تقاضا کردن
within three days of demand
در طی سه روز پس از تقاضا
request
تقاضا خواسته
asked
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
plea
تقاضا استدعا
pleas
تقاضا استدعا
requisition
چیزمورد تقاضا
requests
تقاضا خواسته
requesting
تقاضا خواسته
application
فرم تقاضا
information on demand
اطلاعات با تقاضا
applications
فرم تقاضا
demand schedule
جدول تقاضا
requested
تقاضا خواسته
requisitioned
چیزمورد تقاضا
requisitioned
تقاضا کردن
requisitioning
چیزمورد تقاضا
requisitions
تقاضا کردن
requisitions
چیزمورد تقاضا
demands
تقاضا کردن
requisitioning
تقاضا کردن
sued
تقاضا کردن
sue
تقاضا کردن
glut
عرضه بیش از تقاضا
demand
مطالبه تقاضا کردن
request
تقاضا برای چیزی
quantity demanded
مقدار تقاضا شده
gluts
عرضه بیش از تقاضا
applications
تقاضا برای چیز
indent
تقاضا یاسفارش جنس
indenting
تقاضا یاسفارش جنس
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
demand paging
صفحه بندی تقاضا
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
price elasticity of demand
کشش قیمتی تقاضا
law of supply and demand
قانون عرضه و تقاضا
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
request for proposal
تقاضا برای پیشنهاد
applicant
تقاضا کننده طالب
indents
تقاضا یاسفارش جنس
demand for money
تقاضا برای پول
demand forecast
پیش بینی تقاضا
applicants
تقاضا کننده طالب
supply and demand law
قانون عرضه و تقاضا
application
تقاضا برای چیز
money demand
تقاضا برای پول
requests
تقاضا برای چیزی
demanded
مطالبه تقاضا کردن
registrant
تقاضا ثبت کننده
requesting
تقاضا برای چیزی
stock requisition
تقاضا جهت کالا
requesting unit
یکان تقاضا کننده
demands
مطالبه تقاضا کردن
requested
تقاضا برای چیزی
cross elasticity of demand
کشش متقاطع تقاضا
arc elasticity of demand
کشش کمانی تقاضا
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
adjure
به اصرار تقاضا کردن
request for quotation
تقاضا برای اعلام قیمت
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
put in
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
demands
تقاضا برای انجام چیزی
overloaded
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded
تقاضا برای انجام چیزی
overloads
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand pull inflation
تورم ناشی از فشار تقاضا
overload
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
infinitely elastic demand curve
منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demand
تقاضا برای انجام چیزی
obtrude
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoking
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoke
تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrudes
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamouring
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
demands
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
to invite somebody to do something
از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtruded
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
Application may be filed by ...
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
applying
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
demand factors
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call-ups
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
apply
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
speculative demand for money
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
X series
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layer
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layers
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com