English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English Persian
oversell فزون فروشی کردن
overselling فزون فروشی کردن
oversells فزون فروشی کردن
oversold فزون فروشی کردن
Other Matches
overvalues فزون ارج کردن
overvaluing فزون ارج کردن
overreacts فزون واکنش کردن
overvalued فزون ارج کردن
overreacting فزون واکنش کردن
overreacted فزون واکنش کردن
overreact فزون واکنش کردن
overvalue فزون ارج کردن
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
retail خرده فروشی کردن
to prank out oneself خود فروشی کردن
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pontificating اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate اسقفی کردن فضل فروشی کردن
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
over graze فزون چر
trans- فزون
amplifiers فزون ساز
amplifier فزون ساز
overgrown فزون رسته
polyuria فزون ادراری
amplification فزون سازی
over irrigation فزون ابیاری
overactive فزون کار
hypersexuality فزون خواهی جنسی
cascode amplifier فزون ساز کاسکودی
electron multiplier فزون ساز الکترون
class b amplifier فزون ساز درجه ب
sweep amplifier فزون ساز روبنده
class c amplifier فزون ساز درجه سی
abundancy motive انگیزه فزون خواهی
self consequence خود فزون شماری
voltage amplification فزون سازی ولت
triode amplifier فزون ساز سه قطبی
amplifier tube لامپ فزون ساز
class ab amplifier فزون ساز درجه ا ب
class a amplifier فزون ساز درجه ا
cathode follower فزون ساز کاتدی
video amplifier فزون ساز ویدئو
overly به طور مفرط فزون کارانه
microphone pre amplifier پیش فزون ساز میکروفون
chrominance amplifier فزون ساز رنگ تابی
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
voltage factor ضریب فزون سازی دو الکترد
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
gas amplification factor ضریب فزون سازی گاز
public address amplifier فزون ساز بلندگوی اجتماعات
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
sales فروشی
disposability فروشی
for sale فروشی
on sale فروشی
on offer فروشی
chandlery شمع فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
staple مرکزعمده فروشی
optometry عینک فروشی
retail جزئی فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
grocery خواربار فروشی
retail dealing خرده فروشی
retail sales خرده فروشی
retail trade خرده فروشی
retail خرده فروشی
glassman شیشه فروشی
slave trade برده فروشی
draperies پارچه فروشی
upholstery پرده فروشی
perfumery عطر فروشی
butchery business گوشت فروشی
whole sale trade عمده فروشی
peacockery خود فروشی
taproom بارمشروب فروشی
pedlary دست فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
salter نمک فروشی
upholstery مبل فروشی
snobbery افاده فروشی
haberdashery خرازی فروشی
drapery ماهوت فروشی
ironmongery اهن فروشی
drugstores دوا فروشی
drapery پارچه فروشی
drugstore دوا فروشی
draperies ماهوت فروشی
pedantry فضل فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
smithy اهن فروشی
slopwork دوخته فروشی
wholesale عمده فروشی
cash crop محصول فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
smithies اهن فروشی
barroom نوشابه فروشی
grocer's خواربار فروشی
cash crop فرآورد فروشی
prudishness عفت فروشی
toggery لباس فروشی
toploftiness خود فروشی
bijouterie جواهر فروشی
priggishness علم فروشی
priggery علم فروشی
jewelry جواهر فروشی
short sale پیش فروشی
food shop خواربار فروشی
dealing in slaves برده فروشی
wineshop باده فروشی
newsstand روزنامه فروشی
short sale سلم فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
greengrocery سبزی فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
resale price بهای خرده فروشی
bars میکده بارمشروب فروشی
peltry پوست خام فروشی
ostentation خود فروشی تظاهر
proslavery طرفداری از برده فروشی
pedantry or pedantism علم فروشی خام
mercery مغازه پارچه فروشی
swaggers کبر فروشی خودستایی
gaudiness خودنمائی جلوه فروشی
retail price بهای خرده فروشی
newsstand دکه روزنامه فروشی
dramshop سالن مشروب فروشی
pot house ابجو فروشی خرابات
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
dramshop بار مشروب فروشی
ticket office باجه بلیت فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
quantity discount تخفیف عمده فروشی
trade price قیمت عمده فروشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
bar میکده بارمشروب فروشی
retail price قیمت خرده فروشی
taproom محل پیاله فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
bookshops دکان کتاب فروشی
convenience store خواربار فروشی کوچک
groggery نوشابه فروشی میخانه
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
wholesale price قیمت عمده فروشی
smithies فلز فروشی اهنگری
bookshops مغازه کتاب فروشی
smithy فلز فروشی اهنگری
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
barroom بار یا پیاله فروشی
box office باجه بلیط فروشی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
bookshop مغازه کتاب فروشی
tap room محل پیاله فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
vintnery عمده فروشی شراب
swagger کبر فروشی خودستایی
sales جنس فروشی فروش
swaggered کبر فروشی خودستایی
cutlery کارد وچنگال فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
convenience stores خواربار فروشی کوچک
swaggering کبر فروشی خودستایی
flood discharge بده فزون ابی بده سیل
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
short sale بیع سلف پیش فروشی
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
milk floats عرابه یا چرخ شیر فروشی
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
mail order house تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com