Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English
Persian
corrosion
فساد تدریجی
Search result with all words
atmospheric corrosion
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
corrsion
فساد تدریجی فساد
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
Other Matches
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
gradual
تدریجی
gradatory
تدریجی
gradational
تدریجی
slow
تدریجی
slowed
تدریجی
slower
تدریجی
slowest
تدریجی
slowing
تدریجی
progressive
تدریجی
step by step
تدریجی
piecemeal
تدریجی
imperceptible
تدریجی
slows
تدریجی
step wise
تدریجی
step-by-step
تدریجی
vices
فساد
vice
فساد
vice-
فساد
vises
فساد
degeneration
فساد
turpitude
فساد
corruptness
فساد
putridness
فساد
pyosis
فساد
guilty pleasure
فساد
rottenness
فساد
vileness
فساد
vitiation
فساد
putrefaction
فساد
vice
[immorality]
فساد
cottuptness
فساد
decadency
فساد
depravation
فساد
depravement
فساد
morbidity
فساد
morbidness
فساد
necrosis
فساد
pravity
فساد
debauchment
فساد
festers
فساد
decadence
فساد
decays
فساد
degeneracy
فساد
decaying
فساد
decayed
فساد
decay
فساد
pus
فساد
immorality
فساد
invalidity
فساد
festering
فساد
festered
فساد
fester
فساد
spoils
فساد
spoiling
فساد
spoiled
فساد
depravity
فساد
corruption
فساد
dissolution
فساد
mortification
فساد
spoil
فساد
scale down
کاهش تدریجی
fail softly
با خرابی تدریجی
fail soft
تخریب تدریجی
fail soft
با خرابی تدریجی
piecemeal
بتدریج تدریجی
quantizer
تدریجی کننده
evanescence
زوال تدریجی
delelopment
تکامل تدریجی
quantize
تدریجی کردن
graduality
تدریجی بودن
progress payments
پرداخت تدریجی
instillation
ریزش تدریجی
insti
تلقین تدریجی
piecemeal
بطور تدریجی
insti
ریزش تدریجی
progressive burning
سوزش تدریجی
progressive paralysis
فلج تدریجی
gradualness
تدریجی بودن
partial shipment
حمل تدریجی
glaucoma
کوری تدریجی
living death
مرگ تدریجی
step by step excitation
تحریک تدریجی
evolution
تکامل تدریجی
gradation
انتقال تدریجی
erosion
تحلیل تدریجی
progressive assambly
نصب تدریجی
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
gradations
انتقال تدریجی
indecomposable
فساد ناپذیر
inherent vice
فساد ذاتی
corruption on the earth
فساد فی الارض
Moral decadence .
فساد اخلاق
phthisis
فساد بافتها
perverseness
هرزگی فساد
perishableness
فساد پذیری
passible
فساد پذیر
incorruption
فساد ناپذیری
scorbutus
فساد خون
corruptibility
قابلیت فساد
corruptible
فساد پذیر
invalidity
بطلان فساد
sodom
مرکز فساد
factionist
اهل فساد
spoilable
فساد پذیر
the origin of evil
منشا فساد
corruptive
فساد امیز
decadently
در حال فساد
putrescencty
گندیدگی فساد
Anti – corruption campaign .
مبارزه با فساد
putrescence
گندیدگی فساد
graduates
تغییر تدریجی کردن
gradual
شیب تدریجی واهسته
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
graduating
تغییر تدریجی کردن
graduate
تغییر تدریجی کردن
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
evanescence
فقدان تدریجی ناپایداری
evolution
تحول تکامل تدریجی
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
intergradation
محو سازی تدریجی
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
corruptibly
بطور فساد پذیر
The corruption in government offices .
فساد دردستگاههای دولتی
dry rot
فساد اجتماعی واخلاقی
bacteriolysis
فساد و تحلیل میکرب
antimateriel agent
عامل فساد اماد
suppurate
فساد جمع شدن
preservatives
جلوگیری کننده از فساد
preservative
جلوگیری کننده از فساد
decadence
فساد اغاز ویرانی
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
lacquer preservative
لاک جلوگیری کننده از فساد
To wallow in vice .
درمنجلاب فساد غوطه ور بودن
incorruptible
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
adulterant
مایه تقلب و فساد متقلب
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
striptease
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
abiotrophy
تحلیل و فساد عضوبدون علت مشهود
gangrene
فساد عضو براثر نرسیدن خون
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
cacogenesis
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
humoralism
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
turpis causa
عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
scalogram
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
gums
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
light and heavy system
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
undesireable discharge
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com