Dictiornary-Farsi | فشار افسردگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
oppression	فشار افسردگی


Other Matches

neurotic depression	افسردگی روان رنجوری افسردگی نوروتیک
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
antidepressant <adj.>	ضد افسردگی
languishment	افسردگی
moodiness	افسردگی
dumps	افسردگی
mopishness	افسردگی
blue devil	افسردگی
dismals	افسردگی
dispiritedness	افسردگی
the sullens	افسردگی
woebegoneness	افسردگی
freeze	افسردگی
freezes	افسردگی
gloom	افسردگی
sombreness	افسردگی
to mope oneself	افسردگی
mulligrubs	افسردگی
cheerlessness	افسردگی
dejectedness	افسردگی
the blues	افسردگی
downcast	دل افسردگی
vapours	افسردگی
dejection	افسردگی
pensiveness	افسردگی
depressions	افسردگی
depression	افسردگی
dispiritment	افسردگی
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
antidepressant	داروی ضد افسردگی
major depression	افسردگی عمده
melancholia	افسردگی دلتنگی
masked depression	افسردگی پوشیده
antidepressive	داروی ضد افسردگی
postpartum depression	افسردگی پس زایمانی
in a state of depression	در حالت افسردگی
murkiness	غلظت افسردگی
melancholia agitata	افسردگی تحریکاتی
heaviness	افسردگی غلظت
agitated depression	افسردگی تهییجی
termial depression	افسردگی پایانی
congelation	انجماد افسردگی
dreariest	مایه افسردگی
dreary	مایه افسردگی
depressions	تنزل افسردگی
despondingly	ازروی افسردگی
despondently	ازروی افسردگی
pseudodepression	افسردگی کاذب
reactive depression	افسردگی واکنشی
drearier	مایه افسردگی
congealment	افسردگی بستن
depression	تنزل افسردگی
doldrums	افسردگی منطقه رکود
hypochondria	حالت افسردگی سودا
blues	افسردگی وحزن واندوه
to mope a way	به افسردگی و پکری گذراندن
endogenous depression	افسردگی درون زاد
hyp or hyps	افسردگی بیخود سودا
anaclitic depression	افسردگی انگل واره
hypochondriacal	دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
manic depressive psychosis	روان پریشی شیدایی افسردگی
drear	مایه افسردگی ملالت انگیز
bluer	مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
blue	مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluest	مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
depression	کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depressions	کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
Babies should be classified as antidepressants.	نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
isobare	هم فشار
isopiestic	هم فشار
line of thrust	خط فشار
pressure curve	خم فشار
hydraulic pressure	فشار اب
pressure	فشار
pressured	فشار
weight	فشار
ice push	فشار یخ
low pressure	فشار کم
thrusting	فشار
thrust	فشار
atmospheric pressure	فشار جو
pressor	فشار زا
pressing	فشار
thrusts	فشار
pressures	فشار
pressuring	فشار
fantod	فشار
pressure vessel	فشار
total pressure	فشار کل
stresses	فشار
stressing	فشار
constraint	فشار
stroke	فشار با پا
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
distraint	فشار
impact	فشار
impacts	فشار
strain	فشار
stress	فشار
atmospheres	فشار جو
water pressure	فشار اب
atmosphere	فشار جو
bunt	فشار با سر
zip	فشار
zipped	فشار
zipping	فشار
zips	فشار
violence	فشار
strains	فشار
presses	فشار
isobars	تک فشار
back pressure	پی فشار
growing pains	فشار
brunt	فشار
exertions	فشار
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
isobar	هم فشار
back iron	بن فشار
isobar	تک فشار
exertion	فشار
isobars	هم فشار
pushes	فشار
pushed	فشار
tensions	فشار
tension	فشار
barometric pressure	فشار جو
compression	فشار
push	فشار
press	فشار
compressive stress	فشار تراکمی
high tension	فشار قوی
impaction	فشار سخت
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
high tension magneto	مگنت پر فشار
confined water	سفره اب با فشار
impact pressure	فشار اصابت
hydrostatic	مربوط به فشار اب
central head	فشار مرکزی
centre of pressure	مرکز فشار
high potential	فشار قوی
hydrostatic pressure	فشار عمق
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
ciderpress	میوه فشار
ciderpress	سیب فشار
center of pressure	مرکز فشار
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
group pressure	فشار گروهی
excess pressure	فشار اضافی
end thrust	فشار محوری
drag loading	فشار کششی
external pressure	فشار برونی
discharge pressure	فشار تخلیه
eyestrain	فشار باصره
direct pressure	فشار مستقیم
diastolic pressure	فشار دیاستولی
flux density	تراکم فشار
drag mark	محل فشار
dynamic pressure	فشار دینامیکی
dynamic pressure	فشار پویا
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
equilibrium pressure	فشار تعادلی
external pressure	فشار خارجی
electric tension	فشار الکتریکی
effective pressure	فشار موثر
edge pressure	فشار لبه
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
forced draft	هوای با فشار
gage pressure	فشار گیج
gage pressure	فشار مانومتری
cost push	فشار هزینه
high pressure area	منطقه پر فشار
high pressure line	خط فشار قوی
cost push	فشار قیمت
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
high tension line	خط فشار قوی
constant pressure	فشار ثابت
critical pressure	فشار بحرانی
high pressure	فشار زیاد