English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
contact electricity فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
Other Matches
contact potential فشار الکتریکی تماسی
contact pressure فشار تماسی
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
contact potential ولتاژ تماسی
ignition by contact احتراق تماسی
wire contact distributor دلکوی تماسی
contacts تماس یافتن تماسی
contacting تماس یافتن تماسی
contacted تماس یافتن تماسی
contact تماس یافتن تماسی
nonimpact printer چاپگر غیر تماسی
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
It is all over between them . They are thru with each other . بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
typeover توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
inductivity ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
ribbon switch مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
three pin plug ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
electric tension فشار الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
voltage فشار الکتریکی
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
voltage drop افت فشار الکتریکی
voltage source منبع فشار الکتریکی
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
voltage stability ثبات فشار الکتریکی
constant voltage فشار الکتریکی ثابت
voltage stabilization تثبیت فشار الکتریکی
instantaneous voltage مقدار لحظهای فشار الکتریکی
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
voltage swing نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
creepage مد الکتریسیته
electricity الکتریسیته
electrical quantity مقدار الکتریسیته
electrically مربوط به الکتریسیته
electric current جریان الکتریسیته
positive electricity الکتریسیته مثبت
electrical مر بوط به الکتریسیته
electro physic فیزیک الکتریسیته
electric conductor هادی الکتریسیته
electric conduction هدایت الکتریسیته
static electricity الکتریسیته ساکن
electrostatics الکتریسیته ساکن
voltage source منبع الکتریسیته
electric generator مولد الکتریسیته
negative electricity الکتریسیته منفی
inductive capacity ثابت دی الکتریسیته
electric doublet دو قطبی الکتریسیته
induced electricity الکتریسیته القائی
animal electricity الکتریسیته بدن
nuclear electricity الکتریسیته هستهای
electric dipole دو قطبی الکتریسیته
brain potential الکتریسیته مغز
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
generator وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve لامپ الکتریسیته سنج
hot wire سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule لامپ الکتریسیته سنج
magnetoelectric مربوط به الکتریسیته القایی
generators وسیله تولید الکتریسیته
piezo electric effect اثر پیزو- الکتریسیته
hot-wires سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring سیم حاوی الکتریسیته
coulomb واحد اندازه الکتریسیته
hot-wire سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired سیم حاوی الکتریسیته
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
replenish شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
static الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
replenished شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
phase difference اختلاف فاز جریان الکتریسیته
replenishing شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watt واحد اندازه گیری الکتریسیته
watts واحد اندازه گیری الکتریسیته
electric آنچه با الکتریسیته کار میکند
mains electricity منبع الکتریسیته محلی مشتریان
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
polar دارای الکتریسیته مثبت و منفی
galvanism جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
nonsparking ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
hydro electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
conductors مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
permittivity واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
ieee Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powers خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
IEC connector استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00 مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
monitored مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitors مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
isolation مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
positive قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
impedance مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
electric الکتریکی
electrotechnical الکتریکی
electrical الکتریکی
electric shocks شوک الکتریکی
tachogenerator دورسنج الکتریکی
electric shock شوک الکتریکی
specific conductance رسانندگی الکتریکی
electrical سیستم الکتریکی
electrifying الکتریکی کردن
electrify الکتریکی کردن
isolating به صورت الکتریکی
electrified الکتریکی کردن
conduction رسانایی الکتریکی
electrifies الکتریکی کردن
isolates به صورت الکتریکی
isolate به صورت الکتریکی
electroplating ابکاری الکتریکی
electric heater گرم کن الکتریکی
electric energy انرژی الکتریکی
electric drive محرکه الکتریکی
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
dielectric strain بار دی الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
electric eye چشم الکتریکی
corona discharge تخلیه الکتریکی
electric force نیروی الکتریکی
electric flux شار الکتریکی
electric filter صافی الکتریکی
electric field میدان الکتریکی
magic eye چشم الکتریکی
electric primer چاشنی الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
electric charge بار الکتریکی
electric apparatus دستگاه الکتریکی
electric arc قوس الکتریکی
electric attraction جاذبه الکتریکی
electric balance تعادل الکتریکی
electric brake ترمز الکتریکی
electric clock ساعت الکتریکی
electric component قطعه الکتریکی
electric connection اتصال الکتریکی
electric potential پتانسیل الکتریکی
electric machine ماشین الکتریکی
electric discharge تخلیه الکتریکی
electric coupling پیوست الکتریکی
electric coupling تزویج الکتریکی
electric control کنترل الکتریکی
electric contact کنتاکت الکتریکی
electric constant ثابت الکتریکی
electric bulb لامپ الکتریکی
electromotor محرک الکتریکی
electromigration مهاجرت الکتریکی
electromagnet اهنربای الکتریکی
electrolytic iron اهن الکتریکی
electrolytic capacitor خازن الکتریکی
spark erossion فرسایش الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
capacitance فرفیت الکتریکی
electrise الکتریکی کردن
electrical transcription ضبط الکتریکی
electromotor موتور الکتریکی
electron bombbardment بمباران الکتریکی
electropathy مداوای الکتریکی
hot seat صندلی الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com