Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (3 milliseconds)
English	Persian
discharge pressure	فشار تخلیه
Search result with all words
diffusion	کم کردن از قدرت تخلیه فشار
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
stack wash	تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
Other Matches
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
disembarkation	تخلیه
discharge	تخلیه
emptying	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
unloading	تخلیه
exhaust	تخلیه
LSD	تخلیه
stripping	تخلیه
unstuffing	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuates	تخلیه
exhausts	تخلیه
evacuating	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharges	تخلیه
evacuate	تخلیه
blow off	شیر تخلیه
area evacuation	تخلیه منطقهای
lightning discharge current	جریان تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
bank sluice	دریچه تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
medical evacuation	تخلیه بهداری
glow discharge	تخلیه تابناک
glow discharge	تخلیه تابنده
drained	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
impulse discharge	تخلیه ضربهای
brush discharge	تخلیه جارویی
drains	تخلیه کردن
high rate discharge	تخلیه شدید
internal discharge	تخلیه داخلی
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
chain of evacuation	سیستم تخلیه
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
residual discharge	تخلیه مانده
evacuated	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
relief well	چاه تخلیه
disembark	تخلیه کردن
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
evacuates	تخلیه کردن
road clearance	تخلیه جاده
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
rotary discharger	تخلیه گر گردان
vacating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
site clearance	تخلیه کارگاه
unload	تخلیه کردن
catharsis	تخلیه هیجانی
ozone depletion	تخلیه اوزون
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
abreaction	تخلیه هیجانی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
sluiceway	دهانه تخلیه
unloaded	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
unloads	تخلیه کردن
point discharge	تخلیه نقطهای
evacuating	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
discharge recorder	تخلیه نگار
debarkation net	تور تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
escape channel	مجرای تخلیه اب
exhaust chute	ناودان تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
exhaust stroke	مرحله تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
corona discharge	تخلیه کورونا
defecation	تخلیه شکم
discharge currect	جریان تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
depopulation	تخلیه جمعیت
depletion barrier	ناحیه تخلیه
to offload	تخلیه کردن
discharge resistance	مقاومت تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge	تخلیه بار
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharges	تخلیه الکتریکی
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharging wharf	اسکله تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
education pipe	لوله تخلیه
discharges	تخلیه بار
flaming discharge	تخلیه مشتعل
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corollary discharge	تخلیه تبعی
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
sluiced	دریچه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
drain plug	پیچ تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
defecates	تخلیه کردن شکم
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
road clearance	تخلیه کردن جاده
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
defecating	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
eduction pipe	لوله تخلیه یاکشش
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
evacuate	تخلیه مزاج کردن
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
diffusion	تخلیه کردن بافشار
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
evacuating	تخلیه مزاج کردن
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
evacuates	تخلیه مزاج کردن
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
evacuated	تخلیه مزاج کردن
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
furnace discharged end	انتهای تخلیه کوره
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
landing order	اجازه تخلیه بار
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
extinction voltage	ولتاژ قطع تخلیه
exhaust system	سیستم تخلیه دود
discharge	شلیک عصبی تخلیه
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
clearing station	پست تخلیه بیماران
y valve	شیر تخلیه روغن
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com