Dictiornary-Farsi | فشار جزیی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
partial pressure	فشار جزیی


Other Matches

tinctures	اثر جزیی رنگ جزیی
tincture	اثر جزیی رنگ جزیی
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
small	جزیی
trifid	سه جزیی
trifler	جزیی
tripartite	سه جزیی
trimerous	سه جزیی
triplex	سه جزیی
triploid	سه جزیی
mean	جزیی
meaner	جزیی
meanest	جزیی
two-bit	جزیی
two bit	جزیی
smaller	جزیی
smallest	جزیی
triaxial	سه جزیی
triplet	سه جزیی
vain	جزیی
trivial	جزیی
triple	سه جزیی
tripled	سه جزیی
triples	سه جزیی
tripling	سه جزیی
partial	جزیی
Apart of the whole.	جزیی از کل
minor	جزیی
tinctures	طعم جزیی
partial mobilization	بسیج جزیی
partial loss	خسارت جزیی
partial ionization	یونش جزیی
partial charge	بار جزیی
part plan	نقشه جزیی
single component gases	گازهای تک جزیی
tincture	طعم جزیی
tetramerous	چهار جزیی
practical entropy	انتروپی جزیی
partial volume	حجم جزیی
duplicity theory	نظریه دو جزیی
partial view	نمای جزیی
tinct	اثریارنگ جزیی
trifle	چیز جزیی
tetrastichous	چهار جزیی
trifles	چیز جزیی
tinge	رنگ جزیی
tinges	رنگ جزیی
one component system	سیستم یک جزیی
meanest	جزیی ناچیز
liquation	گداز جزیی
meaner	جزیی ناچیز
mean	جزیی ناچیز
component drawing	رسم جزیی
whisks	حرکت سریع و جزیی
partial molar volume	حجم جزیی مولی
partial derivative	مشتق جزیی [ریاضی]
partial molar properties	خواص جزیی مولی
partial	غرض الود جزیی
avocation	کار جزیی مشغولیت
law of partial pressure	قانون فشارهای جزیی
whisking	حرکت سریع و جزیی
work unit	یک قسمت جزیی از کار
whisk	حرکت سریع و جزیی
partial differential equation	معادله دیفرانسیل جزیی
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
multicomponent system	سیستم چند جزیی
whisked	حرکت سریع و جزیی
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
This is only a slight difference.	این فقط یک اختلاف جزیی است
micrometer scale	طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
minor sort	مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
gear cluster	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
tenantable repair	تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
coarse setting	تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
pressuring	فشار
pressures	فشار
pressured	فشار
fantod	فشار
pressing	فشار
line of thrust	خط فشار
low pressure	فشار کم
ice push	فشار یخ
atmospheric pressure	فشار جو
thrusts	فشار
thrust	فشار
pressor	فشار زا
isopiestic	هم فشار
sense of pressure	حس فشار
back pressure	پی فشار
back iron	بن فشار
hydraulic pressure	فشار اب
weight	فشار
pressure curve	خم فشار
isobare	هم فشار
thrusting	فشار
presses	فشار
impacts	فشار
stroking	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroked	فشار با پا
total pressure	فشار کل
compression	فشار
tension	فشار
pressure sense	حس فشار
push	فشار
impact	فشار
tensions	فشار
distraint	فشار
stroke	فشار با پا
strain	فشار
stressing	فشار
zipping	فشار
zipped	فشار
zip	فشار
atmosphere	فشار جو
pressure vessel	فشار
atmospheres	فشار جو
zips	فشار
violence	فشار
constraint	فشار
strains	فشار
stresses	فشار
water pressure	فشار اب
stress	فشار
bunt	فشار با سر
pushed	فشار
growing pains	فشار
brunt	فشار
exertion	فشار
exertions	فشار
isobar	هم فشار
pressure	فشار
isobar	تک فشار
isobars	هم فشار
barometric pressure	فشار جو
isobars	تک فشار
press	فشار
pushes	فشار
confined water	سفره اب با فشار
compressive stress	فشار تراکمی
intake pressure	فشار ورودی
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
insulation voltage	فشار ازمایش
incompressible	فشار ناپذیر
central head	فشار مرکزی
hydrostatic	مربوط به فشار اب
impluse voltage	فشار ضربهای
inclined compression	فشار مایل
impaction	فشار سخت
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
increase of pressure	افزایش فشار
induction voltage	فشار القائی
ciderpress	میوه فشار
inflationary pressure	فشار تورمی
impact pressure	فشار اصابت
initial pressure	فشار ابتدایی
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
hydrostatic pressure	فشار عمق
ciderpress	سیب فشار
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
centre of pressure	مرکز فشار
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
external pressure	فشار برونی
gage pressure	فشار مانومتری
edge pressure	فشار لبه
economic pressure	فشار اقتصادی
gossypium	داروی فشار
group pressure	فشار گروهی
earth pressure	فشار خاک
head loss	افت فشار
dynamic pressure	فشار دینامیکی
gage pressure	فشار گیج
dynamic pressure	فشار پویا
effective pressure	فشار موثر
external pressure	فشار خارجی
excess pressure	فشار اضافی
eyestrain	فشار باصره
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
equilibrium pressure	فشار تعادلی
end thrust	فشار محوری
electric tension	فشار الکتریکی
flux density	تراکم فشار
forced draft	هوای با فشار