Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
critcal fore pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
Other Matches
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
critical pressure
فشار بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
gape
خلاء
invacuo
در خلاء
gaped
خلاء
low vacuum
خلاء کم
gapes
خلاء
gaping
خلاء
vaccum
خلاء
in vacuo
در خلاء
vacuum
خلاء
lacuna
خلاء
vacuuming
خلاء
vacuums
خلاء
vacuumed
خلاء
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
vacuum gage
خلاء سنج
vacuum trust
تراست در خلاء
vaccum pump
پمپ خلاء
vaccum trap
تله خلاء
vacuum tube
لامپ خلاء
vaccum tube
لامپ خلاء
vacuum tunnel
تونل خلاء
vacuum pump
پمپ خلاء
vacuum oven
اون خلاء
vacuum impregnating process
پرسازی در خلاء
vacuum distillation
تقطیر در خلاء
vacuum chamber
اتاق خلاء
vacumm tube
لامپ خلاء
hard vacuum
خلاء سخت
air exhausting plant
دستگاه خلاء
high vaccum tube
لامپ خلاء
vaccum tube lamp
لامپ خلاء
high vacuum
خلاء زیاد
ballonet
اطاقک خلاء
vacuum tube
لوله خلاء
magnetic constant
پرمئابیلیته ی در خلاء
absolute vacuum
خلاء مطلق
high vaccum engineering
تکنیک خلاء
evacuated bellows
فانوسکهای خلاء
cavitation
خلاء زائی
interstellar
خلاء بین- ستارهای
vaccum forming
شکل دادن در خلاء
vaccum release valve
شیر خلاء شکن
formwork with vacuum chambers
قالب بندی با خلاء
unbalanced forced
کمانکش به سوی خلاء
vaccum drying
خشک کردن در خلاء
vacuum tube light
نور لامپ خلاء
halocline
منطقه خلاء غلظت
vacuum tube detector
اشکارساز با لامپ خلاء
vacuum precessed concrete
بتن با قالب خلاء
slipstream
استفاده از خلاء نفر جلو
vacuum tube voltmeter
ولت سنج با لامپ خلاء
disk seal valve
لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
pentode
لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
acute
بحرانی
critical limit
حد بحرانی
climacteric
بحرانی
decretory
بحرانی
decretive
بحرانی
critical
بحرانی
marginal
بحرانی
critical flow
جریان بحرانی
exigent
فشاراور بحرانی
nicking
موقع بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
juncture
موقع بحرانی
critical valve
مقدار بحرانی
critical value
ارزش بحرانی
nicks
موقع بحرانی
acritical
غیر بحرانی
nicked
موقع بحرانی
nick
موقع بحرانی
razor edge
موقعیت بحرانی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical path
مسیر بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical depth
عمق بحرانی
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical mass
جرم بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
cretical flow
جریان بحرانی
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical activity
فعالیت بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical
حیاتی بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
flood stage
تراز بحرانی طغیان
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical date
مدت زمان بحرانی
critical path method
روش مسیر بحرانی
critically
بطور بحرانی یا وخیم
cpm
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
supercritical fluid chromatography
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
to recover from something
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
epitasis
دوره بحرانی وشدت مرض
to recover from something
جبران کردن
[مثال از بحرانی]
triode
شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
to recover from something
به حالت اول درآمدن
[مثال از بحرانی]
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
to turn the corner
<idiom>
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
s.f.c/m.s
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
zero hour
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
pressure curve
خم فشار
pressor
فشار زا
thrusting
فشار
pressure sense
حس فشار
sense of pressure
حس فشار
thrust
فشار
violence
فشار
thrusts
فشار
ice push
فشار یخ
atmospheric pressure
فشار جو
barometric pressure
فشار جو
isobare
هم فشار
isopiestic
هم فشار
hydraulic pressure
فشار اب
line of thrust
خط فشار
low pressure
فشار کم
weight
فشار
fantod
فشار
bunt
فشار با سر
distraint
فشار
back pressure
پی فشار
back iron
بن فشار
impact
فشار
push
فشار
pushed
فشار
pushes
فشار
growing pains
فشار
brunt
فشار
exertion
فشار
exertions
فشار
isobar
هم فشار
pressuring
فشار
tensions
فشار
impacts
فشار
total pressure
فشار کل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com